تربیت
Tarbiat.Org

گنجینه معارف 3 (110 موضوع)
محمد رحمتی شهرضا

شعر

آخر به دل خاك فرو خواهى شد
تا چند اسیر رنگ و بو خواهى شد
چند از پى هر زشت و نكو خواهى شد
گر چشمه زمزمى و گر آب حیات...
«خیّام»
آن كه نمرده است و نمیرد تویى‏
وانكه تغیّر نپذیرد تویى‏
ما همه فانى و بقا بس تو راست‏
مُلك تعالى و تقدّس تو راست‏
«نظامى»
اگر با تو گردون نشیند به راز
نیابى هم از گردش او جواز
هم او تخت و تاج و بلندى دهد
هم او تیرگى و نَژَندى دهد
به دشمن همى مانَد و هم به دوست‏
گهى مغز یابى از او، گاه پوست‏
سرت گر بساید برابر سیاه‏
سرانجام خاك است از او جایگاه‏
«فردوسى»
اگر چرخ گردون كِشَد زین تو
سرانجام خشت است بالین تو
«فردوسى»
بر دوستان رفته چه افسوس مى‏خوریم‏
ما خود مگر قرار اقامت نهاده‏ایم‏
«صائب»
رهزنِ دهر نخفته است، مشو ایمن از او
اگر امروز نبرده است كه فردا ببرد
«حافظ»