پس از اینكه كتاب امامت را تألیف كردم، به حرم امام رضا(علیه السلام) رفتم و از امام خواستم تا مزد و پاداش مرا بدهد. وقتى كه از حرم بیرون مىآمدم، درهاى طلایى را بوسیدم امّا درهاى چوبى را حال نداشتم ببوسم، به خود گفتم: كتاب امامت نوشتى، امّا امامت تو با طلا مخلوط است!(389)