جوانى كجایى كه یادت به خیر. (به پیرى رسیدم در این كهنه دِیْر...)
«امثال و حكم دهخدا»
خمیده پشت از آن گشتند پیران جهان دیده
كه اندر خاك مىجویند ایّام جوانى را
جوانى بر سر كوچ است، دریاب این جوانى را
كه كس هرگز نمىبیند دوباره زندگانى را...
«جنگ خطّى متعلّق به آقا ضیاء الدین نورى»
در جوانى سعى كن گر بى خلل خواهى عمل
میوه بى نقصان بوَد، چون از درخت نوبر است
«جامى»
دو چیز است اندر جهان نیكتر
جوانى یكى، تندرستى دگر
«اسدى»
غافلى از قدر جوانى كه چیست
تا نشوى پیر، ندانى كه چیست
«فرهنگ نامه امثال و حكم ایرانى»
در جوانى پاك بودن شیوه پیغمبرى است
ورنه هر گبرى به پیرى مىشود پرهیزگار