همه مردم كشورمان مخصوصاً آن قشرهایى كه از آگاهى و معرفت برخوردارند بدانند كه استقلال یك ملّت تأمین نمىشود مگر با استقلال فرهنگى و یك ملّت اگر از لحاظ سیاسى تحت تأثیر قدرتهاى بزرگ نباشد و از لحاظ اقتصادى به خودكفایى كامل هم برسد، اما فرهنگ و اخلاق و عقاید و باورهاى دشمنان و بیگانگان در میان این ملّت رواج داشته باشد و رشد بكند. این ملّت نمىتواند ادّعا كند كه مستقل است. سررشته فرهنگ در دنیا در دست یك عدهاى است كه آنها لباس، كیفیت زندگى، پوشش، وضع نشست و برخاست، اخلاق و معرفت را براى انسانهاى بىگناه و بىخبر در سراسر عالم رقم مىزنند و سرمشق براى آنها معین مىكنند. اگر یك ملّتى بتواند خود را از سرایت موج مسموم فرهنگى كه بیگانگان ساخته و پرداختهاند و گسترش دادهاند حفظ كند، این ملّت یك مجموعه مستقل است. اما اگر نتواند، و تحت تأثیر غلبه فرهنگى بیگانه كه ساخته دست بیگانگان و دشمنان است قرار بگیرد، این ملّت یك ملّت وابسته است، یك ملّت اسیر است، ملّتى است كه هر چه از لحاظ اقتصادى و سیاسى هم خود را مستقل بكند، باز تحت تأثیر آن كسانى است كه سررشته فرهنگ را در دست و در اختیار دارند. امروز صدها ایستگاه رادیو، صدها روزنامه و مجله در سرتاسر عالم روزانه و هفتگى منتشر مىشود براى اینكه فرهنگ استكبار جهانى را و فرهنگ مطلوب قدرتمندان بزرگ عالم را در سطح ملّتها گسترش بدهد. و اگر كسى با این فرهنگ مخالفت كرد، دشمنى آنان با او به مراتب بیشتر است از آن كسى كه سیاست آنها را نقض كند و در مقابل تصمیمات سیاسى آنها بایستد.
چون مى داند كه تأثیر فرهنگ تأثیر عمیقتر و تعیینكنندهترى است.
ممكن است كه شما سؤال كنید كه خوب فرهنگ غرب، فرهنگ اروپا و آمریكا مگر چیست كه ما باید از آن فرار كنیم و باید راه ذهن خودمان را بر روى آن ببندیم، این سؤال بجایى است و مردم ما تا حدود زیادى بعد از پیروزى انقلاب پاسخ آن را فهمیدهاند. لكن من جملهاى كوتاه در این مورد عرض مىكنم. فرهنگ غرب آن فرهنگى است كه براى فاسد كردن انسان برنامهریزى مىكند. فرهنگى است كه ارزشهاى انسانى، درخشندگیهاى انسانى، فضیلتهاى انسانى در آن فرهنگ مورد دشمنى و بغض است. فرهنگى است كه در اختیار خداوندان زر و زور و امپراتوران قدرت و ابزارى در اختیار آنهاست. با این فرهنگ در صددند نسل بنى آدم را از همه فضایل انسانى تهى كرده و انسانها را به موجودات فاسد تبدیل كنند؛ انسانها را به موجودات مطیع و تسلیم تبدیل كنند؛ انسانها را از یاد خدا و معنویت غافل كنند. منافع آنها جز به این طریق تأمین نمىشود. لذا تلاش مىكنند كه این فرهنگ را گسترش بدهند. این فرهنگ برهنگى و اختلال و امتزاج بى قید و شرط زن و مرد با هم كه یكى از پایههاى اصلى فرهنگ غربى است از روز اول بنیانگذارى شد براى اینكه انسانها را به فساد بكشانند. آنها مىخواهند انسانها از به دایره فضایل انسانى خارج كنند. آنها كه دلشان براى انسانیت نسوخته است.
سرمایه دارانى كه بزرگترین كارخانهها و بزرگترین منابع و معادن عالم و عظیمترین ثروتها دست آنهاست، بزرگترین ایستگاههاى تلویزیونى و رادیویى هم در اختیار آنهاست، تشكیلات صهیونیستى كه از 150 - 100 سال پیش برنامه ریزى كردهاند. صهیونیستهاى عالم براى فاسد كردن نسل بشر، شروع به اشاعه فساد و فحشا در میان انسانها كردهاند. زنها را از عفّت بشرى خارج كردهاند. زنهاى اروپا و آمریكا هم به این شدت دچار فحشا و فساد و دورى از فضایل انسانى نبودهاند كه در این 50 - 60 سال اخیر مبتلا شدهاند، زنهاى كشورهاى اسلامى و دیگر كشورهاى دوردست كه جاى خود دارد. مردها را به فساد كشاندهاند، به راحت طلبى و تنبلى كشاندند، به عشرت جویى و مصرف گرایى كشاندند، به قبول وضع زندگى حیوانى كشاندند براى اینكه مردها و زنهایى كه در كشورهاى مختلف عالم زیر فشار استبداد و استعمار قرار مىگیرند، تهذیب نشوند مغزها را فاسد كردهاند.
امروز اگر شما بروید در همین كشورهایى كه به عنوان كشورهاى استعمارزده دنیا شناخته مىشوند مثل كشورهاى آفریقایى و امریكاى لاتین، خواهید دید وضع فساد اخلاقى مردم آنها در نهایت درجه است اینها خودشان این طور فاسد نشدهاند، برنامهریزى استعمار و استكبار اینها را به فساد كشانده است براى اینكه از شرّ آنها و از تعرّض آنها و از مقابله به مثل آنها و از بیدارى آنها جلوگیرى كنند و این امپراتورى قدرت شیطانى و اهریمنى را كه دست دستگاههاى استعمارى است حفظ كنند، با ملت ما هم در طول دهها سال از اوایل سلطنت خاندان منفور پهلوى این روند را شدت بخشیدند. البته قبل از آن شروع كرده بودند اما در دوران این خانواده كه دستنشانده و مزدور خود آنها بودند، غربىها هر چه توانستند در اشاعه فرهنگ غربى، در جامعه ما تلاش كردند و متأسفانه موفق هم شدند. امروز اگر شما مىبینید خانوادههاى بسیارى در داخل كشور و زنان و مردانى در داخل كشور ما هنوز در ته دلشان دوست مىدارند همان طور لباس بپوشند همان طور راه بروند، همان طور برخورد كنند، همان طور زندگى كنند كه معلّمین غربى خائن و رذل آنها به آنها آموخته بودند، این نتیجه نفوذ و رشد فرهنگ غربى در طول دهها سال گذشته در این كشور است. با اینكه انقلاب آمد و یك تحوّل عظیمى در فرهنگ و ذهنیّت مردم به وجود آورد، بسیارى از افراد هستند كه هنوز دلشان در هواى زندگى با كیفیت غربى است و مفاسد آن زندگى را نمىدانند. زندگى غربى یك زندگى لجن آلودى است، یك زندگى فاسدى است، یك زندگى است كه در آن هیچ یك از بنیانهاى اصیل بشرى سالم نمىماند، خانواده هم در آن سالم نمىماند، شخصیّت هم در آن سالم نمىماند، نه شخصیّت زن و نه شخصیّت مرد.
امروز نگاه كنید ببینید در آمریكا و قبل از آن در انگلستان همجنس بازى را قانونى كردند، رسمى و قانونى، خجالت نكشیدند، كارى را انجام دادند كه ما از نقل و حكایت آن خجالت مىكشیم. خدا مىداند من حیا مىكنم آن كارى را كه آنها نشستند و صریحاً و علناً انجام دادند و اعلان كردند بیان كنم ولى مردم ما بدانند آیا وقتى در یك كشورى ازدواج همجنسها، ازدواج دو مرد با هم، ازدواج دو زن با هم قانونى مىشود، بنیان خانواده در این جامعه باقى خواهد ماند؟ آیا در بین حیوانات هم چنین امرى روى مىدهد؟
ببینید امروز مردم آمریكا و مردم اروپا، نه قدرتمندانشان و نه تبلیغاتچىهایشان، همین توده مردم معمولىشان از چه رنج مىبرند، از سست بودن بنیان خانواده. زنها و مردها در یك حد از متلاشى شدن خانوادهها رنج مىبرند و ناراحتند. و این روز به روز دارد شدت پیدا مىكند و این هم آخرین ضربه است. خانواده محلّ آسایش انسان است. هیچ انسانى بدون داشتن یك خانواده آسوده و آرام و راحت، مزه زندگى و طعم واقعى حیات انسانى را نخواهد چشید و اینها دارند این بنیان اصیل را متلاشى و منهدم مىكنند و از بین مىبرند. دنبال چه مىگردند؟ این فرهنگ غربى است. به دنبال این آزادیها و بىبندوباریها رفتن، به دنبال فرهنگ برهنگى رفتن و نبودن مرز میان زن و مرد، فرهنگ غربى است.(61)