احسان به پدر و مادر از سوى قرآن مورد سفارش اكید قرار گرفته:
«و بِالوالِدَینِ احسانًا»(573) و مفسّران احسان به والدین را نوعى احترام آنان دانستهاند. در آیه 83 سوره مباركه بقره از احسان به والدین به صورت میثاق خداوند از بنىاسرائیل یاد شده است: «و اذ اخَذنا میثاقَ بَنىاسرائیلَ لاتَعبُدونَ الَّا اللَّهَ و بِالوالِدَینِ احسانًا» و در 4 مورد(574) از جمله سوره اسراء، امر به احسان به پدر و مادر پس از فرمان به عبادت خداوند واقع شده است كه نشانه اهمّیّت آن است: «و قَضى رَبُّكَ الّا تَعبُدوا الّا ایّاهُ و بِالوالِدَینِ احسنًا»(575)؛ چنانكه امر به تشكر از پدر و مادر، پس از امر به شكرگزارى از خداوند آمده است: «انِ اشكُر لى و لِوالِدَیكَ»(576). نكره بودن احسان دلیل بزرگى آن است و لزوم رعایت همه امور در حقّ آنان را بیان مىكند. افزون بر این، لزوم احترام به پدر و مادر به مؤمن بودن آنان مقیّد نشده است.
مفسّران، احسان به والدین را شامل این امور دانستهاند: برخورد پسندیده با ایشان، به كار بردن جملات زیبا با آنان، تواضع و افتادگى در برابر آنها، مهربانى با آنان و دعاى خیر براى ایشان.
در آیه 23 سوره مباركه اسراء به وجوهى از بىاحترامى به پدر و مادر، اشاره و از آن نهى شده است: «فَلا تَقُل لَهُما افٍّ و لاتَنهَرهُما و قُل لَهُما قَولًا كَریما».
در همین آیه و آیه 24 به نمونههایى ازاحترام آنان نیز اشاره شده است: «واخفِض لَهُما جَناحَ الذُّلّ مِنَ الرَّحمَةِ و قُل رَبّ ارحَمهُما كَما رَبَّیانى صَغیرا».
افّ كه در آیه پیشین، از آن نهى شده، همان كلمه و حركتى است كه ناخشنودى شخص را نشان مىدهد و از كراهت و سختى او درباره طرف مقابل حكایت مىكند. در روایات، از افّ به كمترین چیزى كه سبب عقوق والدین است، یاد مىشود: «نهر» در این آیه نیز به معناى تند شدن، فریاد زدن، بالا بردن دست به نشانه اعتراض و «قول كریم» به سخن نرم، فرمانبردارى از آنان، صدا نكردن پدرو مادر به اسم، ترك ناسزا و فحش به آنان، پیشى نگرفتن از ایشان، ننشستن پیش از آنان و «خفض جناح ذلّ» در آیه بعد به معناى اطاعت از پدر و مادر و عدم مخالفت از خواستههاى ایشان، خاكسارى و تواضع نزد آنان، رأفت و رحمت و نرمى در حقّ ایشان دانسته شده است.
از وجوه دیگر احترام به پدر و مادر، دعا براى ایشان حتّى پس از وفات است. برخى از مفسّران ارتباط با دوستان و آشنایان پدر و مادر را نوعى احترام به آنان مىدانند. در روایت اهلبیت، «احسان به والدین» به معناى برخورد نیكو و رسیدگى به نیازهاى آنان پیش از درخواست و «قول كریم» به معناى طلب مغفرت آمده است.
«جناح ذلّ» نیز به نگاه با رأفت و رحمت، و ترك نگاه تند و تیز به آنان، بلند نكردن صدا، بالا نبردن دست، پیش نیفتادن از آنان معنا شده است. احترام به پدر و مادر، از آیه 100 سوره مباركه یوسف نیز فهمیده مىشود. آنجا كه حضرت یوسف با دیدار پدر و مادر خود آنها را بر تخت خویش نشاند: «و رَفَعَ ابَوَیهِ عَلَى العَرشِ».
احسان به والدین
در آیههاى 83 سوره مباركه بقره، آیه 36 سوره مباركه نساء، آیه 151 سوره مباركه انعام و آیه 23 سوره مباركه اسراء در رابطه با احسان به والدین سفارش شده، ولى در سوره لقمان، احسان به والدین به صورت وصیّت الهى مطرح شده است.
در موارد متعدّدى از قرآن، تشكّر از والدین در كنار تشكّر از خدا مطرح شده و در بعضى موارد نیز به زحمات طاقت فرساى مادر اشاره شده است.
جایگاه والدین به قدرى بلند است كه در آیه بعد مىفرماید: اگر والدین تلاش كردند تو را به سوى شرك گرایش دهند، از آنان اطاعت نكن، ولى باز هم رفتار نیكوى خود را با آنان قطع نكن. یعنى حتّى در مواردى كه نباید از آنان اطاعت كرد، نباید آنها را ترك كرد.
آرى، احترام به والدین از حقوق انسانى است، نه از حقوق اسلامى، از حقوق دائمى است، نه از حقوق موسمى و موقّت.
در روایات مىخوانیم كه احسان به والدین در همه حال لازم است، خوب باشند یا بد، زنده باشند یا مرده.
پیامبر را دیدند كه از خواهر رضاعى خود بیش از برادر رضاعىاش احترام مىگیرد، دلیل آن را پرسیدند، حضرت فرمود: چون این خواهر بیشتر به والدینش احترام مىگذارد.
در قرآن مىخوانیم كه حضرت یحیى و حضرت عیسى(علیهماالسلام) هر دو مأمور بودند به مادران خویش احترام گذارند.
پیامبر اكرم(صلى الله علیه و آله) فرمود: بعد از نماز اوّل وقت، كارى بهتر از احترام به والدین نیست.
در كربلا، پدرى را شهید كردند و فرزندش به یارى امام برخواست. امام حسین(علیه السلام) به فرزند فرمود: برگرد، زیرا مادرت داغ شوهر دیده و شاید تحمّل داغ تو را نداشته باشد. جوان گفت: مادرم مرا به میدان فرستاده است.
گستره معناى والدین
در فرهنگ اسلام، به رهبر آسمانى، معلّم و مربّى و پدرِ همسر نیز پدر گفته مىشود.
در روزهاى پایانى عمر پیامبر كه حضرت در بستر بیمارى بودند، به على(علیه السلام) فرمودند: به میان مردم برو و با صداى بلند بگو: لعنت خدا بر هر كس كه عاقّ والدین باشد، لعنت خدا بر هر بردهاى كه از مولایش بگریزد، لعنت خدا بر هر كسى كه حقّ اجیر و كارگر را ندهد.
حضرت على(علیه السلام) آمد و در میان مردم این جملات را گفت و برگشت. بعضى از اصحاب این پیام را ساده پنداشتند و پرسیدند: ما درباره احترام به والدین و مولا و اجیر قبلاً این گونه سخنان را شنیده بودیم، این پیام تازهاى نبود كه پیامبر از بستر بیمارى براى ما بفرستد.
حضرت كه متوجّه شد مردم، عمق پیام او را درك نكردهاند، بار دیگر على(علیه السلام) را فرستاد و فرمود: به مردم بگو: مُرادم از عاقّ والدین، عاق كردن رهبر آسمانى است. یا علىّ! من و تو پدر این امّت هستیم و كسى كه از ما اطاعت نكند عاقّ ما مىشود. من و تو مولاى این مردم هستیم و كسانى كه از ما فرار كنند، مورد قهر خدا هستند. من و تو براى هدایت این مردم اجیر شدهایم و كسانى كه حقّ اجیر را ندهند، مورد لعنت خدا هستند.
در این ماجرا ملاحظه مىفرمایید كه گرچه احسان و اطاعت از والدین یك معناى معروف و رسمى دارد، ولى در فرهنگ اسلام مسأله از این گستردهتر است.