تربیت
Tarbiat.Org

گنجینه معارف 3 (110 موضوع)
محمد رحمتی شهرضا

لجاجت و گستاخى قوم نوح(علیه السلام)

نوح(علیه السلام) زمانى به پیامبرى مبعوث شد كه مردم عصرش غرق در بت‏پرستى، خرافات، فساد و بیهوده گرایى بودند. آنها در حفظ عادات و رسوم باطل خود، بسیار لجاجت و پافشارى مى‏كردند. و به قدرى در عقیده آلوده خود ایستادگى داشتند كه حاضر بودند بمیرند ولى از عقیده سخیف خود دست برندارند.
آنها لجاجت را به جایى رساندند كه دست فرزندان خود را گرفته و نزدیك نوح(علیه السلام) مى‏آوردند و به آنها سفارش مى‏كردند كه: مبادا سخنان این پیرمرد را گوش كنید و این پیر شما را فریب دهد. نه تنها یك گروه این كار را مى‏كردند، بلكه این كار همه آنها بود(2320) و آن را به عنوان دفاع از حریم بت‏پرستى و تقرّب به پیشگاه بت‏ها و تحصیل پاداش از درگاه آنها انجام مى‏دادند.
بعضى نیز دست پسر خود را گرفته و كنار نوح(علیه السلام) مى‏آوردند و خطاب به فرزند خود مى‏گفتند: پسرم! اگر بعد از من باقى ماندى، هرگز از این دیوانه پیروى نكن.(2321)
و بعضى دیگر از آن قوم نادان و لجوج، دست فرزند خود را گرفته و نزد نوح(علیه السلام) مى‏آوردند و چهره نوح(علیه السلام) را به او نشان مى‏دادند و به او چنین مى‏گفتند: از این مرد بترس، مبادا تو را گمراه كند. این وصیّتى است كه پدرم به من كرده و من اكنون همان سفارش پدرم را به تو توصیه مى‏كنم (تا حقّ وصیّت و خیرخواهى را ادا كرده باشم).(2322)
آنها گستاخى و غرور را به جایى رساندند كه قرآن مى‏فرماید:
«جَعَلوا اَصابِعَهم فى آذانِهِم و اَستَغشَوا ثیابَهم و اَصَرُّوا وَ اسْتَكبَروا اسْتِكباراً؛ آنها در برابر دعوت نوح(علیه السلام) (به چهار طریق مقابله مى‏كردند:) 1- انگشتان خود را در گوشهایشان قرار دادند 2- لباسهایشان را بر خود پیچیدند و بر سر خود افكندند (تا امواج صداى نوح(علیه السلام) به گوش آنها نرسد) 3- در كفر خود، اصرار و لجاجت نمودند 4- شدیداً غرور و خودخواهى ورزیدند.(2323)
اشراف كافر قوم نوح(علیه السلام) نزد آن حضرت آمده و در پاسخ دعوت او مى‏گفتند: ما تو را جز بشرى همچون خودمان نمى‏بینیم، و كسانى را كه از تو پیروى كرده‏اند جز گروهى اراذل ساده‏لوح نمى‏نگریم، و تو نسبت به ما هیچگونه برترى ندارى، بلكه تو را دروغگو مى‏دانیم.
نوح(علیه السلام) در پاسخ آنها مى‏گفت: «اگر من دلیل روشنى از پروردگارم داشته باشم، و از نزد خودش رحمتى به من داده باشد -و بر شما مخفى مانده- آیا باز هم رسالت مرا انكار مى‏كنید؟ اى قوم من! من به خاطر این دعوت، اجر و پاداشى از شما نمى‏خواهم، اجر من تنها بر خداست، و من آن افراد اندك را كه به من ایمان آورده‏اند به خاطر شما ترك نمى‏كنم، چرا كه اگر آنها را از خود برانم، در روز قیامت در پیشگاه خدا از من شكایت خواهند كرد، ولى شما (اشراف) را قومى نادان مى‏نگرم.»(2324)
گاه مى‏شد كه حضرت نوح(علیه السلام) را آنقدر مى‏زدند كه به حالت مرگ بر زمین مى‏افتاد، ولى وقتى كه به هوش مى‏آمد و نیروى خود را بازمى‏یافت، با غسل كردن، بدن خود را شستشو مى‏داد و سپس نزد قوم مى‏آمد و دعوت خود را آغاز مى‏كرد. به این ترتیب، آن حضرت با مقاومت خستگى‏ناپذیر به مبارزه بى‏امان خود ادامه مى‏داد.(2325)