«قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(صلى الله علیه و آله) أَرْبَعَةٌ یُؤْذُونَ أَهْلَ النَّارِ عَلَى مَا بِهِمْ مِنَ الْأَذَى یُسْقَوْنَ مِنَ الْحَمِیمِ وَ الْجَحِیمِ یُنَادُونَ بِالْوَیْلِ وَ الثُّبُورِ فَیَقُولُ أَهْلُ النَّارِ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ مَا لِهَؤُلَاءِ الْأَرْبَعَةِ قَدْ آذَوْنَا عَلَى مَا بِنَا مِنَ الْأَذَى فَرَجُلٌ مُعَلَّقٌ عَلَیْهِ تَابُوتٌ مِنْ جَمْرٍ وَ رَجُلٌ تَجْرِی أَمْعَاؤُهُ صَدِیداً وَ رَجُلٌ یَسِیلُ فُوهُ قَیْحاً وَ دَماً وَ رَجُلٌ یَأْكُلُ لَحْمَهُ فَیُقَالُ لِصَاحِبِ التَّابُوتِ مَا بَالُ الْأَبْعَدِ قَدْ آذَانَا عَلَى مَا بِنَا مِنَ الْأَذَى فَیَقُولُ الْأَبْعَدُ مَاتَ وَ فِی عُنُقِهِ أَمْوَالُ النَّاسِ لَمْیَجِدْ لَهَا فِی نَفْسِهِ أَدَاءً وَ لَا وَفَاءً ثُمَّ یُقَالُ لِلَّذِی تَجْرِی أَمْعَاؤُهُ مَا بَالُ الْأَبْعَدِ قَدْ آذَانَا عَلَى مَا بِنَا مِنَ الْأَذَى فَیَقُولُ إِنَّ الْأَبْعَدَ كَانَ لَا یُبَالِی أَیْنَ أَصَابَ الْبَوْلُ مِنْ جَسَدِهِ ثُمَّ یُقَالُ لِلَّذِی یَسِیلُ فُوهُ قَیْحاً وَ دَماً فَمَا بَالُ الْأَبْعَدِ قَدْ آذَانَا عَلَى مَا بِنَا مِنَ الْأَذَى فَیُقَالُ الْأَبْعَدُ كَانَ یُحَاكِی فَیَنْظُرُ إِلَى كُلِّ كَلِمَةٍ حنیة [خَبِیثَةٍ فیفسد بها ]فَیُسْنِدُهَا وَ یُحَاكِی بِهَا ثُمَّ یَغْتَابُ النَّاسَ ثُمَّ یُقَالُ لِلَّذِی یَأْكُلُ لَحْمَهُ مَا بَالُ الْأَبْعَدِ قَدْ آذَانَا عَلَى مَا بِنَا مِنَ الْأَذَى فَیَقُولُ إِنَّ الْأَبْعَدَ كَانَ یَأْكُلُ لُحُومَ النَّاسِ بِالْغِیبَةِ وَ یَمْشِی بِالنَّمِیمَةِ؛(966) حفص بن غیاث، از امام صادق(علیه السلام) و آن حضرت از پدران بزرگوارش(علیهم السلام) از حضرت على(علیه السلام) روایت كرده است كه رسول خدا(صلى الله علیه و آله) فرمود: چهار گروهند كه اهل جهنّم از آنها در رنج و عذابند، به خاطر عذاب سختى كه بر این چهار گروه مقرّر شده است زیرا به آنان از حمیم دوزخ (آب جوشان) مىچشانند، و فریادشان (از این شكنجه) به واویلا بلند است، و برخى از اهل جهنّم به برخى دیگر مىگویند: این چهار گروه مگر چه كردهاند كه با همه عذابى كه ما مىبینیم، (باز) از عذاب آنان در شكنجهایم؟! مردى از آنان، در تابوتى از گدازههاى آتش، آویزان است؛ و دیگر، رودههایش (از شكم) بیرون ریخته و آن را با خود مىكشد؛ و سومى از دهانش خون و جراحت بیرون مىزند؛ و چهارمى از گوشت بدن خود مىخورد. سپس به آن كه در تابوت آتشین است گفته مىشود: داستان این به دور مانده از رحمت حق چیست كه ما را با تمام عذابى كه مىكشیم، آزار مىدهد؟! در جواب مىگوید: این از رحمت حق محروم، در حالى مرد كه اموالى از مردم در عهده او قرار داشت و مىدانست كه توان پرداخت و رهایى از دیون مردم را ندارد (ولى با وجود این اموال مردم را به عناوین مختلف از آنان گرفت)؛ و بعد از آن كه رودههاى خود را با خود مىكشد مىپرسند: این محروم از رحمت حق، داستانش چیست كه ما را با همه زحمت و عذابى كه در آنیم، آزرده خاطر كرده است؟! پاسخ مىدهد: این از رحمت حق جدا مانده، (در دنیا) از نجاست ادرار خود پرهیز نمىكرد و اهمیت نمىداد كه ترشّحات ادرار او چند جاى بدنش را ناپاك كند؛ سپس از كسى كه چرك و خون از دهانش بیرون مىریزد مىپرسند و قضیّه این بىبهره مانده از رحمت خدا، چیست كه دیدن او ما را با همه عذابى كه مىكشیم، مىآزارد؟! مىگوید: این بىنصیب از رحمت خداوندى، مسخرگى پیشه مىكرد و اداى این و آن را در مىآورد. و بعد از آن كه گوشت بدن خود را مىخورد، مىپرسند: حكایت این محروم مانده از رحمت پروردگار چیست كه مشاهده او ما را با همه عذابى كه تحمل مىكنیم، آزار مىدهد؟ در جواب مىگوید: این محروم مانده از رحمت یزدان، با غیبت و سخن چینى (در حقیقت) گوشت مردم را مىخورد.»