در زمانهاى قدیم بیشتر مردم براى درمان بیماریهاى خود، عاجز بودند و بر اثر عدم پیشرفت علم، تكنولوژى و صنعت پزشكى، در بسیارى از مواقع بیماران جان خود را از دست مىدادند.
در آن دوران پزشكان حاذق فقط در دربارها حضور داشتند و مردم عادى از این قبیل امكانات بىبهره بودند، پزشكان عمومى در آن زمان چندان تخصّصى نداشتند، و براى درمان بیماریهاى بیماران از داروهاى گیاهى استفاده مىكردند. نوع داروهاى آنان براى تمام امراض به كار گرفته شده و امكان درمان در حد بسیار ضعیف و پایینى قرار داشت. طبیبان و پزشكان قدیم كه به «حكیم» شهرت داشتند، داراى سه ویژگى بودند:
1- خود سراغ بیماران مىرفتند و سیّار بودند.
2- داروهاى مورد نیاز را به همراه خود مىبردند.
3- در برخى از مواقع براى درمان زخمهاى كهنه و ریشهدارى كه در وجود بیماران بود، از راه داغ كردن وارد مىشدند و با وسیله مخصوصى در صدد ریشه كن كردن زخم برمىآمدند، شاید امروز نیز در بیمارستانهاى مجهّز به آخرین تجهیزات پزشكى، از وسیله داغ كردن و سوزاندن زخمهاى ریشه دار و كهنه استفاده مىكنند.
با توجه به مقدمه فوق امیر عارفان حضرت على (علیه السلام) در معرفى شخصیت وجود نازنین رسول خدا(صلى الله علیه و آله) مىفرماید: «طبیبٌ دَوّارٌ بِطِبِّهِ قَدْ اَحكَمَ مَراهِمَهُ و اَحمى مواسِمَهُ یَضَعُ حیثُ ذالك الجاجةُ الیه...(598)؛ طبیب سیّارى است كه براى درمان بیماران مرهمهاى شفابخش او آماده و ابزار داغ نهادن زخمهاى را گداخته است و آن را در موارد نیاز به كار مىبرد...»
از آنجا كه بیماریهاى انسان منحصر در مرضهاى جسمى نمىشود، و بیماریهاى روحى خطر بیشترى در نابود كردن انسان دارد، در آن دوران مردم نه تنها از پزشك و طبیب درد جسمى خود بىبهره بودند بلكه بر اثر اخلاق و عقاید خرافى، تعصبهاى قبیلهاى، خرافات و اوهام دچار سختترین بیمارىهاى روحى بودند، و اگر آن روز مردم از كمترین امكانات پزشكى دارویى برخوردار بودند؛ اما از نظر بیمارىهاى روحى نه تنها طبیبى نبود، كه هر چه بود و هر كه بود، جز در وخیم كردن حال بیماران روحى كارى از پیش نمىبرد.
سردمداران قبایل و ثروتمندان جامعه، تنها به فكر كیسه خود بودند و جز شهوت رانى و شكم بارگى و خون و خونریزى بر اثر مسائل جزئى كارى نداشتند؛ حتى كسانى كه در رأس قبایل قرار داشتند و یا در سایر ممالك كه به صورت پادشاهى، كشور و مردمشان را اداره مىكردند (مثل كشورهاى روم و ایران) و پایه گذار به اصطلاح فرهنگ مردم خود بودند، بیمارتر از عموم مردم، دچار عقاید و خرافات جاهلى بودند.
به همین علت امیر مؤمنان(علیه السلام) در این فراز از خطبه 108 نهجالبلاغه، رسول خدا(صلى الله علیه و آله) را به عنوان یك پزشك حاذق و متخصصى معرفى كرده است كه داراى چند ویژگى مهم است:
اول: طبیب سیّارى است كه خود سراغ بیماران مىرود؛ یعنى نمىنشیند تا بیماران به او مراجعه كنند بلكه او خود سراغ بیماران مىرفت.
دوم: اینكه وى در كولهبار خود، دو نوع دارو داشت، یكى به عنوان «مرهم» و دیگرى «میسم» كه به عنوان وسیله داغ نهادن بر زخمهاى ریشه دارى كه با مرهم هرگز خوب نمىشود استفاده مىنمود.
آن حضرت بسان پزشك حاذق و سیّارى بود كه جز به بهبودى و بازیافت سلامت بیماران روحى و روانى خود نمىاندیشید، با درایت و بصیرتى كه داشت تمام اوضاع و احوال درونى بیماران را در نظر مىگرفت و طبق آن، داروهاى لازم را تجویز مىكرد.
چه بسا افرادى كه با یك كلام و نصیحت، یكباره بهبود مىیافتند و سلامت روحى و روانى خود را به دست مىآوردند، و چه بسیار افرادى كه با موعظه و نصیحت تأثیرى نمىپذیرفتند؛ در این حال، رسول گرامى اسلام(صلى الله علیه و آله) طبق حال آنها مانند پزشكى حاذق وسیله داغ كردن را به دست مىگرفت و زخم ریشه دار روحى او را كه حاكى از تعصّبهاى جاهلى بود، داغ مىنهاد.
بیماران نیز گاهى در برابر این عمل كه بسان یك عمل جراحى است طاقت نمىآوردند و براى همیشه حیات روحى خود را از دست مىدادند و گاهى زندگى حقیقى خود را بازمىیافتند.(599)