تربیت
Tarbiat.Org

گنجینه معارف 3 (110 موضوع)
محمد رحمتی شهرضا

شكایت از روزگار

مردى خدمت حضرت صادق(علیه السلام) آمد و شكایت از روزگار كرد كه چنین و چنانم و درمانده‏ام و قرض دارم. حضرت مقدارى پول به او دادند، او گفت: نه، من مقصودم این نبود كه بخواهم چیزى بگیرم، خواستم شرح حالم را بگویم كه دعایى بفرمائید.
فرمودند: نه، من هم نگفتم مقصود تو این است ولى این را بگیر و به مصرف خودت برسان. چیزى هم كه مى‏گویم اینست: «و لا تحدث الناس بكل ما انت فیه فتهون علیهم؛ هر گفتارى كه دارى جلو مردم بازگو مكن جلو ایشان خوار مى‏شوى.» این یعنى اینكه در زندگى شكست خورده‏ام. و جمله «و رضى بالذل من كشف ضره»؛ یعنى آنكه درد و رنج و ناراحتى خود را جلو مردم باز مى‏كند، به ذلّت تن داده است.(2550)