تربیت
Tarbiat.Org

گنجینه معارف 3 (110 موضوع)
محمد رحمتی شهرضا

نوح‏

اسم حضرت نوح پیامبر، عبدالغفار یا سكن بوده است. بعد از طوفان و بالا آمدن آب و غرق شدن خلایق، جبرئیل ملك مقرب نزدش آمد و گفت: چندى پیش شغل تو نجارى بوده است حالا كوزه بساز!
او كوزه زیادى ساخت، جبرئیل گفت: خدا مى‏فرماید: «كوزه‏ها را بشكن»، او هم چند عدد از كوزه‏ها را بر زمین زد و شكست. بعضیها را آهسته و بعضى را با اكراه شكست، جبرئیل دید او دیگر نمى‏شكند.
گفت: چرا نمى‏شكنى؟ فرمود: «دلم راضى نمى‏شود، من زحمت كشیده‏ام اینها را ساخته‏ام.»
جبرئیل گفت: اى نوح! مگر این كوزه‏ها هیچ كدام جان دارند، پدر و مادر دارند و...؟! آب و گلش از خداست، همین قدر تو زحمتش را كشیده‏اى و ساختى، چطور راضى به شكستن آنها نمى‏شوى، چگونه راضى شدى خلقى كه خالق آنها خدا بود، و جان و پدر و مادر و... داشتند را نفرین كردى و همه را به هلاكت رساندى؛ از اینجا او گریه بسیار كرد و لقبش نوح شد.(765)