آسایش دو گیتى، تفسیر این دو حرف است
با دوستان مروّت، با دشمنان مدارا(1346)
اگر دشمن نسازد با تو اى دوست
تو مىباید كه با دشمن بسازى
وگرنه چند روزى صبر مىكن
نه او مانَد، نه تو، نه فخر رازى(1347)
به شیرین زبانى و لطف و خوشى
توانى كه پیلى به مویى كِشى(1348)
به نرمى كارها پایان پذیرد خوشتر از تُندى
بلى كارى كه از نخ آید از سوزن نمىآید
رادمردىّ مرد دانى چیست؟
با هنرتر ز خلق دانى كیست؟
آن كه با دوستان توانَد ساخت
وآنكه با دشمنان تواند زیست(1349)