روزى امیرالمومنین على(علیه السلام) از كوفه خارج شد كه به حروریه عزیمت نماید، مردى به آن حضرت عرض كرد، یا على! حركت شما در این ساعت به صلاح نیست، صبر كنید تا آنكه سه ساعت از روز بگذرد، من خوف آن دارم كه آسیبى به شما برسد. حضرت به آن مرد فالبین فرمود: «اینكه من بر آن سوارم در رحم خود چه دارد؟ جنین اسب من نر است یا ماده؟» عرض كرد: اگر حساب كنم خواهم دانست.
امیرالمؤمنین فرمود: «هر كه گفتار تو را تصدیق كند قرآن را تكذیب نموده و در تأیید فرمایش خود این آیه را تلاوت كرد: «ان الله عنده علم الساعة».» آنگاه به آن مرد فال بین فرمود: «پیغمبر اكرم(صلى الله علیه و آله) با مقام عالى و دانش و جامعیت و خاتمیت خود هرگز ادعایى را كه تو مىكنى نمىفرمود! تو تصور مىكنى كه مرا از دانش خود نفعى مىرسانى و یا زیانى را از من دور مىكنى، هر كس تو را تصدیق كند و به گفتههاى تو اعتماد كند باید از استعانت و یارى خداوند بىنیاز باشد.»
سپس آن حضرت رو به آسمان كرد و عرض كرد: «خداوند! هیچ فال بدى نیست مگر مشیت تو، و هرگز ضرر و زیانى نمىرسد به جز فرمان و اجازه تو، و نیست خدایى غیر از تو اى خداى یگانه.»(1396)