ما باید به وجود جن معتقد باشیم، گر چه نتوانیم با دلایلِ علمى و فلسفى آن را اثبات نمائیم، زیرا قرآن و رسولِ خدا و امامان(علیهم السلام) از وجود آن خبر دادهاند.... هر كس وجودِ جن را انكار كند یكى از ضروریات اسلام را انكار كرده است. 1- جن در عرفِ قرآن موجودى با شعور و اراده است كه به اقتضاىِ طبیعتش از حواس بشر پوشیده است و مانندِ انسان مكلف و مبعوث در آخرت و مطیع و عاصى است. 2- جن و انس دو موجودِ پرارزش روى زمین هستند كه مورد تكلیف قرار گرفته و موردِ توجّهِ خدا هستند، در سوره مباركه الرّحمن بیشتر از سى بار به لفظِ «فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ» به جن و انس خطاب شده است و نعمتها و عذابهاىِ آخرت براىِ هر دو تذكّر داده شده است، و یك دفعه آمده: «سَنَفْرُغُ لَكُمْ أَیُّهَ الثَّقَلانِ» یعنى دو موجود پر ارزش. 3- جن از آتشى بخصوص آفریده شده چنان كه انسان از خاك خلق گردیده است: «خَلَقَ الْإِنْسانَ مِنْ صَلْصالٍ كَالْفَخَّارِ وَ خَلَقَ الْجَانَّ مِنْ مارِجٍ مِنْ نارٍ»(867). 4- جن مانندِ انسان مكلّف به اعمال است: «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ»(868) ایضاً: «یا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ أَ لَمْ یَأْتِكُمْ رُسُلٌ مِنْكُمْ یَقُصُّونَ عَلَیْكُمْ آیاتِى وَ یُنْذِرُونَكُمْ لِقاءَ یَوْمِكُمْ هذا...»(869). 5- گناهكاران و كفّارِ جن همچون انسانها اهلِ جهنّم خواهند بود: «وَ لَقَدْ ذَرَأْنا لِجَهَنَّمَ كَثِیراً مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ...»(870)، و نیز «لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِینَ»(871) و نیز سوره مباركه سجده، آیه 13. 6- جن همچون انسان مىمیرد و از بین مىرود، گروهى جاىِ گروهى را مىگیرد: «أُولئِكَ الَّذِینَ حَقَّ عَلَیْهِمُ الْقَوْلُ فِى أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِمْ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ»(872) و نیز اعراف/38 و فصّلت/25. 7- جن ما را مىبینند ولى ما آنها را نمىبینیم: «یا بَنِى آدَمَ لا یَفْتِنَنَّكُمُ الشَّیْطانُ إِنَّهُ یَراكُمْ هُوَ وَ قَبِیلُهُ مِنْ حَیْثُ لا تَرَوْنَهُمْ...»(873) شیطان بىشك از جن است چنان كه فرموده: «فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِیسَ كانَ مِنَ الْجِنِّ فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِ...»(874). 8- آنها مانندِ آدمیان كار مىكنند چنان كه براىِ حضرت سلیمان(علیه السلام) كار مىكردند «وَ مِنَ الْجِنِّ مَنْ یَعْمَلُ بَیْنَ یَدَیْهِ... یَعْمَلُونَ لَهُ ما یَشاءُ مِنْ مَحارِیبَ وَ تَماثِیلَ وَ جِفانٍ كَالْجَوابِ وَ قُدُورٍ راسِیاتٍ»(875) و در آیه دیگرى آمده: «وَ الشَّیاطِینَ كُلَّ بَنَّاءٍ وَ غَوَّاصٍ وَ آخَرِینَ مُقَرَّنِینَ فِى الْأَصْفادِ»(876) و نیز: «وَ مِنَ الشَّیاطِینِ مَنْ یَغُوصُونَ لَهُ وَ یَعْمَلُونَ عَمَلًا دُونَ ذلِكَ»(877). در اصول كافى(878) بابى تحتِ عنوان «جن به محضر امامان(علیهم السلام) مىآیند و مسائلِ دینى خویش را مىپرسند» منعقد شده و در آن هفت حدیث كه بعضى حاكى از كار كردنِ آنهاست نقل شده است، لابد آنها متشكّل به شكلِ آدمى شده و كار مىكردهاند، چنان كه در كافى هست كه یكى نامه امام باقر(علیه السلام) را به سدیر صیرفى رسانید. 9- جن مانندِ ملائكه مىتواند به شكلِ انسان یا شكلِ دیگرى درآید، ملائكه به صورتِ جوانها درآمده و پیشِ ابراهیم و لوط آمدند و تا خود را نشان نداده بودند، ابراهیم و لوط آنها را نشناختند چنان كه در سوره هود و جاهاى دیگر هست، درباره جن نیز از آیات و روایاتِ بند 7 مطلب معلوم مىشود و نیز از آیه «قالَ عِفْرِیتٌ مِنَ الْجِنِّ أَنَا آتِیكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ تَقُومَ مِنْ مَقامِكَ...»(879) معلوم مىشود. 10- در سوره مباركه الرحمن آمده: «لَمْ یَطْمِثْهُنَّ إِنْسٌ قَبْلَهُمْ وَ لا جَانٌّ»(880) یعنى از حوریان بهشتى قبلاً نه انسى از الهى بكارت كرده و نه جنّى، از این به نظر مىآید كه تكثیرِ جن به وسیله مقاربت مىباشد و از آیه «كانَ مِنَ الْجِنِّ فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِ أَ فَتَتَّخِذُونَهُ وَ ذُرِّیَّتَهُ أَوْلِیاءَ»(881) معلوم مىشود كه جن، فرزند دارد و اللَّه العالم.
11- آنها به رسولِ خدا(صلى الله علیه و آله) ایمان آوردهاند چنان كه از سوره جن و سوره مباركه احقاف/29-31 معلوم مىشود. 12- از آیه شریفه «وَ أَنَّهُ كانَ رِجالٌ مِنَ الْإِنْسِ یَعُوذُونَ بِرِجالٍ مِنَ الْجِنِّ»(882)، به نظر مىآید كه جن زن و مرد نیز دارد، از این مطالب معلوم مىشود كه جن دوشادوشِ انسان است و فرق اساسى میانِ آن دو فقط دیده شدن و دیده نشدن مىباشد، قهراً تفاوتهاىِ دیگرى نیز دارند.»(883) آیا جن وجود دارد؟ 1- آیه شریفه «فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ» كه بیشتر از سى بار در سورهمباركه الرحمن اعاده شده بیانگرِ آن است كه دنیا و آخرت براىِ هر دو است. یك سوره در قرآنِ كریم به نامِ سوره جن است و كاملاً قابلِ دقّت مىباشد. 2- مضمون آیه بیست و هفتم سوره مباركه حجر(884) مىگوید: جن از آتش (نیرو و حرارتِ مخصوص) آفریده شده است. 3- آیه 56 سوره مباركه ذاریات مىگوید: جن مانند انسان، مكلّف به اعمال است. 4- آیه 179 سوره مباركه اعراف میفرماید: گناهكاران و كفّار جن همچون انسانها اهل جهنّمند و در عذاب خواهند بود. 5- آیه 25 سوره مباركه فصّلت مىگوید: جن همچون انسان مىمیرد و از بین مىرود و گروهى جاىِ گروهى را مىگیرند. 6- آیه 27 سوره مباركه اعراف مىفرماید: جنّ، ما را مىبینند. ولى ما آنها را نمىبینیم. 7- آیه 12 و 13 سوره مباركه سبأ مىفرماید: آنها مانندِ آدمیان كار مىكنند و قدرتِ كار دارند. حضرتِ سلیمان(علیه السلام) كه آنها را به امرِ خدا مسخر كرده بود براى او كار مىكردند، كاخها، تمثالها و كاسههاىِ بزرگ مىساختند. 8- آیه 56 سوره مباركه الرحمن مىفرماید: حوریانِ بهشتى را قبل از شوهرانِشان نه آدمى دست زده، و نه جن. 9- آیه 29 تا 31 سوره مباركه احقاف مىفرماید: جن به رسول خدا(صلى الله علیه و آله) ایمان آوردند و نظیرِ ما سخن مى گویند، و یكدیگر را به نیكوكارى دعوت كرده و از عذابِ خدا مىترسانند. 10- آیه 36 سوره مباركه یاسین مىفرماید: جن و انس، نر و ماده دارند. 11- آیه 39 سوره مباركه نمل مىگوید: جن، مجسّم و دیده شدند.(885) جن علم غیب نمىداند. «با افتادنِ حضرت سلیمان به زمین، (هنگامِ از دنیا رفتن) هم خودِ جنّ فهمید كه غیب نمىداند و هم مردم فهمیدند كه ادّعاىِ جنّ مبنى بر آگاهى از غیب بیهوده است. «تَبَیَّنَتِ... لَوْ كانُوا یَعْلَمُونَ الْغَیْبَ»(886). جنّیان مىتوانند به سودِ انسان كار كنند. «الشَّیاطِینَ كُلَّ بَنَّاءٍ وَ غَوَّاصٍ»(887). جنّ، داراىِ عقل و شعور و تخصّص است. «بَنَّاءٍ وَ غَوَّاصٍ». انسان علاوه بر قدرتِ تسلّط بر انسانهاىِ دیگر و طبیعت، قدرت تسلّط بر جن و شیاطین را نیز دارد. «بَنَّاءٍ وَ غَوَّاصٍ»(888) از آیاتِ قرآن به خوبى استفاده مىشود كه بر خلافِ آنچه در افواهِ مردمِ عوام مشهور است و آنها جنّیان را از ما بهتران مىدانند، انسان به مراتب برتر از آنهاست. به دلیلِ اینكه تمامِ پیامبرانِ الهى از انسانها برگزیده شدند و جنّیان به پیامبر اسلام(صلى الله علیه و آله) كه از نوعِ بشر بود ایمان آوردند و از او تبعیّت كردند، و اصولاً واجب شدنِ سجده در برابرِ آدم بر شیطان كه بنا به تصریحِ قرآن آن روز شیطان از بزرگانِ طایفه جن بود،(889) دلیل بر فضیلتِ نوعِ انسان بر جِن مىباشد.(890) اجنّه در آنچه فضیلت و كمالِ واقعى است از انسان پایینترند، یعنى دون انسان هستند و بعضى چیزها را از انسان بیشتر دارند كه آنها كمال واقعى شمرده نمىشود. آنها در مراحل ایمانى و معنوى از انسانها پایینتر بوده و آن مراتبى را كه افراد بشر، طى مىكنند، طى نمىكنند كه مثلاً به مقام پیغمبرى برسند. در این جهت تابع بشر هستند یعنى پیغمبرهاىِ بشر، هادى و راهنماىِ آنها هستند نه اینكه از خود، پیغمبرى داشته باشند. البته در بین آنها مؤمن واقعى هم وجود دارد.(891)
كاهشِ قدرتِ اجنّه
در آیاتِ هشتم و نهم سوره مباركه جن به خوبى تصریح شده كه قدرتِ اجنّه پس از بعثتِ پیامبر(صلى الله علیه و آله) به شدّت كاهش یافته است. چرا كه قرآن كریم از زبانِ مؤمنینِ اجنّه مىگوید: «وَ أَنَّا لَمَسْنَا السَّمَاءَ فَوَجَدْنَاهَا مُلِئَتْ حَرَساً شَدِیداً وَ شُهُباً؛ وَأَنَّا كُنَّا نَقْعُدُ مِنْهَا مَقَاعِدَ لِلسَّمْعِ فَمَنْ یَسْتَمِعْ الآنَ یَجِدْ لَهُ شِهَاباً رَصَداً(892)؛ ما پیش از این به استراقِ سمع در آسمانها مىنشستیم، امّا اكنون هر كس بخواهد استراقِ سمع كند، شهابى را در كمینِ خود مىیابد.» این مطلب یكى از نشانههاىِ صدقِ گفتارِ جنِّ مؤمن است كه در جهانِ طبیعت براىِ همه جنّیان نیز قابلِ درك است. او مىگوید ما پیش از این به استراقِ سمع در آسمانها مىنشستیم و اخبارى از آن را دریافت مىداشتیم و به اطّلاعِ دوستانِ خود از جنّ و انس مىرساندیم. ولى الان اگر بخواهیم استراقِ سمع كنیم، شهابى را در كمینِ خود مىیابیم كه ما را هدف قرار مىدهد. پس با بعثتِ پیامبر و نزولِ قرآن تحوّلِ عظیمى رخ داده است و شما كه قبلاً قدرتِ استراقِ سمع داشتید،الان شما و احدى بر این كار توانایى ندارد. نتیجه این كه دوران شیطنت و كهولت و فریب پایان گرفته است.(893)