تربیت
Tarbiat.Org

گنجینه معارف 3 (110 موضوع)
محمد رحمتی شهرضا

نكات‏

ما باید به وجود جن معتقد باشیم، گر چه نتوانیم با دلایلِ علمى و فلسفى آن را اثبات نمائیم، زیرا قرآن و رسولِ خدا و امامان(علیهم السلام) از وجود آن خبر داده‏اند.... هر كس وجودِ جن را انكار كند یكى از ضروریات اسلام را انكار كرده است. 1- جن در عرفِ قرآن موجودى با شعور و اراده است كه به اقتضاىِ طبیعتش از حواس بشر پوشیده است و مانندِ انسان مكلف و مبعوث در آخرت و مطیع و عاصى است. 2- جن و انس دو موجودِ پرارزش روى زمین هستند كه مورد تكلیف قرار گرفته و موردِ توجّهِ خدا هستند، در سوره مباركه الرّحمن بیشتر از سى بار به لفظِ «فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ» به جن و انس خطاب شده است و نعمتها و عذابهاىِ آخرت براىِ هر دو تذكّر داده شده است، و یك دفعه آمده: «سَنَفْرُغُ لَكُمْ أَیُّهَ الثَّقَلانِ» یعنى دو موجود پر ارزش. 3- جن از آتشى بخصوص آفریده شده چنان كه انسان از خاك خلق گردیده است: «خَلَقَ الْإِنْسانَ مِنْ صَلْصالٍ كَالْفَخَّارِ وَ خَلَقَ الْجَانَّ مِنْ مارِجٍ مِنْ نارٍ»(867). 4- جن مانندِ انسان مكلّف به اعمال است: «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ»(868) ایضاً: «یا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ أَ لَمْ یَأْتِكُمْ رُسُلٌ مِنْكُمْ یَقُصُّونَ عَلَیْكُمْ آیاتِى وَ یُنْذِرُونَكُمْ لِقاءَ یَوْمِكُمْ هذا...»(869). 5- گناهكاران و كفّارِ جن همچون انسانها اهلِ جهنّم خواهند بود: «وَ لَقَدْ ذَرَأْنا لِجَهَنَّمَ كَثِیراً مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ...»(870)، و نیز «لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِینَ»(871) و نیز سوره مباركه سجده، آیه 13. 6- جن همچون انسان مى‏میرد و از بین مى‏رود، گروهى جاىِ گروهى را مى‏گیرد: «أُولئِكَ الَّذِینَ حَقَّ عَلَیْهِمُ الْقَوْلُ فِى أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِمْ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ»(872) و نیز اعراف/38 و فصّلت/25. 7- جن ما را مى‏بینند ولى ما آنها را نمى‏بینیم: «یا بَنِى آدَمَ لا یَفْتِنَنَّكُمُ الشَّیْطانُ إِنَّهُ یَراكُمْ هُوَ وَ قَبِیلُهُ مِنْ حَیْثُ لا تَرَوْنَهُمْ...»(873) شیطان بى‏شك از جن است چنان كه فرموده: «فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِیسَ كانَ مِنَ الْجِنِّ فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِ...»(874). 8- آنها مانندِ آدمیان كار مى‏كنند چنان كه براىِ حضرت سلیمان(علیه السلام) كار مى‏كردند «وَ مِنَ الْجِنِّ مَنْ یَعْمَلُ بَیْنَ یَدَیْهِ... یَعْمَلُونَ لَهُ ما یَشاءُ مِنْ مَحارِیبَ وَ تَماثِیلَ وَ جِفانٍ كَالْجَوابِ وَ قُدُورٍ راسِیاتٍ»(875) و در آیه دیگرى آمده: «وَ الشَّیاطِینَ كُلَّ بَنَّاءٍ وَ غَوَّاصٍ وَ آخَرِینَ مُقَرَّنِینَ فِى الْأَصْفادِ»(876) و نیز: «وَ مِنَ الشَّیاطِینِ مَنْ یَغُوصُونَ لَهُ وَ یَعْمَلُونَ عَمَلًا دُونَ ذلِكَ»(877). در اصول كافى(878) بابى تحتِ عنوان «جن به محضر امامان(علیهم السلام) مى‏آیند و مسائلِ دینى خویش را مى‏پرسند» منعقد شده و در آن هفت حدیث كه بعضى حاكى از كار كردنِ آنهاست نقل شده است، لابد آنها متشكّل به شكلِ آدمى شده و كار مى‏كرده‏اند، چنان كه در كافى هست كه یكى نامه امام باقر(علیه السلام) را به سدیر صیرفى رسانید. 9- جن مانندِ ملائكه مى‏تواند به شكلِ انسان یا شكلِ دیگرى درآید، ملائكه به صورتِ جوانها درآمده و پیشِ ابراهیم و لوط آمدند و تا خود را نشان نداده بودند، ابراهیم و لوط آنها را نشناختند چنان كه در سوره هود و جاهاى دیگر هست، درباره جن نیز از آیات و روایاتِ بند 7 مطلب معلوم مى‏شود و نیز از آیه «قالَ عِفْرِیتٌ مِنَ الْجِنِّ أَنَا آتِیكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ تَقُومَ مِنْ مَقامِكَ...»(879) معلوم مى‏شود. 10- در سوره مباركه الرحمن آمده: «لَمْ یَطْمِثْهُنَّ إِنْسٌ قَبْلَهُمْ وَ لا جَانٌّ»(880) یعنى از حوریان بهشتى قبلاً نه انسى از الهى بكارت كرده و نه جنّى، از این به نظر مى‏آید كه تكثیرِ جن به وسیله مقاربت مى‏باشد و از آیه «كانَ مِنَ الْجِنِّ فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِ أَ فَتَتَّخِذُونَهُ وَ ذُرِّیَّتَهُ أَوْلِیاءَ»(881) معلوم مى‏شود كه جن، فرزند دارد و اللَّه العالم.
11- آنها به رسولِ خدا(صلى الله علیه و آله) ایمان آورده‏اند چنان كه از سوره جن و سوره مباركه احقاف/29-31 معلوم مى‏شود. 12- از آیه شریفه «وَ أَنَّهُ كانَ رِجالٌ مِنَ الْإِنْسِ یَعُوذُونَ بِرِجالٍ مِنَ الْجِنِّ»(882)، به نظر مى‏آید كه جن زن و مرد نیز دارد، از این مطالب معلوم مى‏شود كه جن دوشادوشِ انسان است و فرق اساسى میانِ آن دو فقط دیده شدن و دیده نشدن مى‏باشد، قهراً تفاوتهاىِ دیگرى نیز دارند.»(883) آیا جن وجود دارد؟ 1- آیه شریفه «فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ» كه بیشتر از سى بار در سوره‏مباركه الرحمن اعاده شده بیانگرِ آن است كه دنیا و آخرت براىِ هر دو است. یك سوره در قرآنِ كریم به نامِ سوره جن است و كاملاً قابلِ دقّت مى‏باشد. 2- مضمون آیه بیست و هفتم سوره مباركه حجر(884) مى‏گوید: جن از آتش (نیرو و حرارتِ مخصوص) آفریده شده است. 3- آیه 56 سوره مباركه ذاریات مى‏گوید: جن مانند انسان، مكلّف به اعمال است. 4- آیه 179 سوره مباركه اعراف میفرماید: گناهكاران و كفّار جن همچون انسان‏ها اهل جهنّمند و در عذاب خواهند بود. 5- آیه 25 سوره مباركه فصّلت مى‏گوید: جن همچون انسان مى‏میرد و از بین مى‏رود و گروهى جاىِ گروهى را مى‏گیرند. 6- آیه 27 سوره مباركه اعراف مى‏فرماید: جنّ، ما را مى‏بینند. ولى ما آنها را نمى‏بینیم. 7- آیه 12 و 13 سوره مباركه سبأ مى‏فرماید: آنها مانندِ آدمیان كار مى‏كنند و قدرتِ كار دارند. حضرتِ سلیمان(علیه السلام) كه آنها را به امرِ خدا مسخر كرده بود براى او كار مى‏كردند، كاخ‏ها، تمثال‏ها و كاسه‏هاىِ بزرگ مى‏ساختند. 8- آیه 56 سوره مباركه الرحمن مى‏فرماید: حوریانِ بهشتى را قبل از شوهرانِشان نه آدمى دست زده، و نه جن. 9- آیه 29 تا 31 سوره مباركه احقاف مى‏فرماید: جن به رسول خدا(صلى الله علیه و آله) ایمان آوردند و نظیرِ ما سخن مى گویند، و یكدیگر را به نیكوكارى دعوت كرده و از عذابِ خدا مى‏ترسانند. 10- آیه 36 سوره مباركه یاسین مى‏فرماید: جن و انس، نر و ماده دارند. 11- آیه 39 سوره مباركه نمل مى‏گوید: جن، مجسّم و دیده شدند.(885) جن علم غیب نمى‏داند. «با افتادنِ حضرت سلیمان به زمین، (هنگامِ از دنیا رفتن) هم خودِ جنّ فهمید كه غیب نمى‏داند و هم مردم فهمیدند كه ادّعاىِ جنّ مبنى بر آگاهى از غیب بیهوده است. «تَبَیَّنَتِ... لَوْ كانُوا یَعْلَمُونَ الْغَیْبَ»(886). جنّیان مى‏توانند به سودِ انسان كار كنند. «الشَّیاطِینَ كُلَّ بَنَّاءٍ وَ غَوَّاصٍ»(887). جنّ، داراىِ عقل و شعور و تخصّص است. «بَنَّاءٍ وَ غَوَّاصٍ». انسان علاوه بر قدرتِ تسلّط بر انسانهاىِ دیگر و طبیعت، قدرت تسلّط بر جن و شیاطین را نیز دارد. «بَنَّاءٍ وَ غَوَّاصٍ»(888) از آیاتِ قرآن به خوبى استفاده مى‏شود كه بر خلافِ آنچه در افواهِ مردمِ عوام مشهور است و آنها جنّیان را از ما بهتران مى‏دانند، انسان به مراتب برتر از آنهاست. به دلیلِ اینكه تمامِ پیامبرانِ الهى از انسانها برگزیده شدند و جنّیان به پیامبر اسلام(صلى الله علیه و آله) كه از نوعِ بشر بود ایمان آوردند و از او تبعیّت كردند، و اصولاً واجب شدنِ سجده در برابرِ آدم بر شیطان كه بنا به تصریحِ قرآن آن روز شیطان از بزرگانِ طایفه جن بود،(889) دلیل بر فضیلتِ نوعِ انسان بر جِن مى‏باشد.(890) اجنّه در آنچه فضیلت و كمالِ واقعى است از انسان پایین‏ترند، یعنى دون انسان هستند و بعضى چیزها را از انسان بیشتر دارند كه آنها كمال واقعى شمرده نمى‏شود. آنها در مراحل ایمانى و معنوى از انسان‏ها پایین‏تر بوده و آن مراتبى را كه افراد بشر، طى مى‏كنند، طى نمى‏كنند كه مثلاً به مقام پیغمبرى برسند. در این جهت تابع بشر هستند یعنى پیغمبرهاىِ بشر، هادى و راهنماىِ آنها هستند نه اینكه از خود، پیغمبرى داشته باشند. البته در بین آنها مؤمن واقعى هم وجود دارد.(891)
كاهشِ قدرتِ اجنّه‏
در آیاتِ هشتم و نهم سوره مباركه جن به خوبى تصریح شده كه قدرتِ اجنّه پس از بعثتِ پیامبر(صلى الله علیه و آله) به شدّت كاهش یافته است. چرا كه قرآن كریم از زبانِ مؤمنینِ اجنّه مى‏گوید: «وَ أَنَّا لَمَسْنَا السَّمَاءَ فَوَجَدْنَاهَا مُلِئَتْ حَرَساً شَدِیداً وَ شُهُباً؛ وَأَنَّا كُنَّا نَقْعُدُ مِنْهَا مَقَاعِدَ لِلسَّمْعِ فَمَنْ یَسْتَمِعْ الآنَ یَجِدْ لَهُ شِهَاباً رَصَداً(892)؛ ما پیش از این به استراقِ سمع در آسمان‏ها مى‏نشستیم، امّا اكنون هر كس بخواهد استراقِ سمع كند، شهابى را در كمینِ خود مى‏یابد.» این مطلب یكى از نشانه‏هاىِ صدقِ گفتارِ جنِّ مؤمن است كه در جهانِ طبیعت براىِ همه جنّیان نیز قابلِ درك است. او مى‏گوید ما پیش از این به استراقِ سمع در آسمان‏ها مى‏نشستیم و اخبارى از آن را دریافت مى‏داشتیم و به اطّلاعِ دوستانِ خود از جنّ و انس مى‏رساندیم. ولى الان اگر بخواهیم استراقِ سمع كنیم، شهابى را در كمینِ خود مى‏یابیم كه ما را هدف قرار مى‏دهد. پس با بعثتِ پیامبر و نزولِ قرآن تحوّلِ عظیمى رخ داده است و شما كه قبلاً قدرتِ استراقِ سمع داشتید،الان شما و احدى بر این كار توانایى ندارد. نتیجه این كه دوران شیطنت و كهولت و فریب پایان گرفته است.(893)