تربیت
Tarbiat.Org

گنجینه معارف 3 (110 موضوع)
محمد رحمتی شهرضا

كشف راز!

لقمان حكیم، مدّتى غلام (و برده) بود. مولایش ثروت و باغ و ملك فراوان داشت و داراى غلامان متعدّد بود. در میان غلامان او، لقمان قیافه‏اى سیاه و تیره داشت، ولى در سیرت و معرفت، سرآمد همه بود:
بود لقمان در غلامان چون طُفَیْل‏
پرمعانى، تیره صورت همچون لیل‏
از آنجا كه مولایش، ظاهربین بود، غلامان دیگر را بر لقمان ترجیح مى‏داد؛ مثلاً، آنها را براى میوه چیدن و میوه آوردن به باغ مى‏فرستاد، ولى لقمان را بر كارهاى پست (مانند جارو كردن) مى‏گماشت و همین روش او باعث مى‏شد كه غلامان نیز به لقمان به نظر كوچكى مى‏نگریستند و گاهى او را آزار مى‏دادند. در یكى از موارد، مالك غلامان، آنها را براى آوردن میوه به باغ فرستاد. آنها به باغ رفتند و میوه‏هاى مختلف چیدند و آوردند، ولى در غیاب مالك، آن میوه‏ها را خوردند. بعد كه مالك آمد و تقاضاى میوه تازه كرد، غلامان به دروغ گفتند: میوه‏ها را لقمان خورد. مالك از آن پس، با نظر خشم آلود به لقمان مى‏نگریست و با او بدرفتارى مى‏كرد:
خواجه را گفتند: لقمان خورد آن‏
خواجه برلقمان ترش گشت و گران‏
لقمان به فراست دریافت كه راز ناسازگارى مالك با او چیست؟ نزد مالك رفت و چنین پیشنهاد كرد: اى صاحب من! ما را امتحان كن! این گونه كه به همه ما مقدارى فراوان، آب داغ بخوران و بعد سوار اسب بشو و به سوى بیابان بتاز و فرمان بده تا ما پیاده به دنبال تو بدویم و با این روش، راز را كشف كن.
امتحان كن جمله ما را اى كریم‏
سیرمان در ده تو از آب حمیم‏
بعد از آن ما را به صحراى كلان‏
تو سواره ما پیاده در دوان‏
آنگهان بنگر تو بد كردار را
صُنع‏هاى كاشف اسرار را
مالك، همین امتحان را كرد. غلامان همه به دنبال اسب مى‏دویدند. آنها كه میوه‏ها را خورده بودند، بر اثر دویدن، حالشان متغیّر شد و میوه‏ها را قى كردند، ولى از دهان لقمان جز آب صاف، چیزى بیرون نیامد:
آورد ز ایشان میوه‏ها
چونكه لقمان را درآمد قى زناف‏
مى‏برآمد از درونش آب صاف به این ترتیب، راز كشف شد و براى مالك، معلوم شد كه میوه‏ها را غلامان خورده‏اند نه لقمان. غلامان شرمسار شدند و لقمان، روسفید گشت. وقتى كه حكمت لقمان، رازها را فاش بكند، پس حكمت خدا چیست؟ پس غافل مباش كه روز قیامت نیز خائنان از پاكان این گونه مشخص مى‏گردند و رازها فاش مى‏شوند. با این كه مجرمان به فاش شدن آنها بى‏میل هستند:
حكمت لقمان چوتاند این نمود؟!
پس چه باشد حكمت ربّ الوجود
یَوْمَ تُبْلیَ السَّرائر كُلُّها
بانَ مِنْكُمْ كامِنٌ لایَشْتَهى‏
به این ترتیب زمستان رفت و روسیاهى براى زغال ماند.
نار از آن آمد عذاب كافران‏
كه حَجَر را نار باشد امتحان‏
آرى زرگر به وسیله آتش، طلا را از مس، مشخص مى‏نماید و این آتش است كه روسیاهى غیر طلا را نشان مى‏دهد.(1129)