تربیت
Tarbiat.Org

گنجینه معارف 3 (110 موضوع)
محمد رحمتی شهرضا

دامپزشكى كه بینا را كور كرد

مرد نادانى درد چشم سخت گرفت و به جاى پزشك نزد دامپزشك رفت. دامپزشك همان دارویى را كه براى درد چشم حیوانات تجویز مى‏كرد به چشم او كشید و او كور شد. او از دست دامپزشك شكایت كرد. دادگاه دو طرف دعوا را حاضر كرده و به محاكمه كشید. رأى نهایى دادگاه این شد كه قاضى به دامپزشك گفت: برو هیچ تاوانى بر گردن تو نیست، اگر این كور، خر نبود، براى درمان چشم خود، نزد دامپزشك نمى‏آمد.
هدف از این حكایت آن است كه هر كس مهمّى را به شخص ناآزموده و غیر متخصّص واگذارد، علاوه بر اینكه پشیمان خواهد شد، در نزد خردمندان به عنوان كم خرد و سبكسر خوانده خواهد شد.
ندهد هوشمند روشن رأى‏
به فرومایه كارهاى خطیر
بوریاباف اگر چه بافنده است‏
نبرندش به كارگاه حریر(602)