تربیت
Tarbiat.Org

گنجینه معارف 3 (110 موضوع)
محمد رحمتی شهرضا

شعر

رفتم به طبیب و گفتم از درد نهان‏
گفتا از غیر دوست بربند زبان‏
گفتم كه غذا؟ گفت: همین خونِ جگر
گفتم: پرهیز؟ گفت: از هر دو جهان‏
«ابوسعید ابوالخیر»
یكى درد و یكى درمان پسندد
یكى وصل و یكى هجران پسندد
من از درمان و درد و وصل و هجران‏
پسندم آنچه را جانان پسندد
«بابا طاهر»
هر آن مریض كه پند طبیب نپذیرد
سزاش تاب و تب روزگار بیمارست‏
«پروین اعتصامى»
برخیز تا به عزم تفرّج برون رویم‏
زین تنگناى خانه به صحراى لاله‏زار
«خواجوى كرمانى»
ما را سر باغ و بوستان نیست‏
هر جا كه تویى، تفرّج آنجاست‏
برو اندر جهان تفرّج كن‏
پیش از آن روز كز جهان بروى‏
«سعدى»
چهار چیز مَر آزاده را زِ غم بخرد
تنِ درست و خوىِ نیك و نامِ نیك و خرَد
هر آن كه ایزدش این هر چهارْ روزى كرد
سزد كه شاد زِیَد جاودان و غم نخورَد
«رودكى»
دو چیز است اندر جهان نیك‏تر
جوانى یكى، تندرستى دگر
«اسدى»