شخصى قرض مىخواست طرف مقابل گفت بدون سود نمىشود. طرف هم كه چارهاى نداشت گفت فلان مقدار یك ماهه خوبه؟ شخص رباخور مىگفت بالاتر! باز مىگفت فلان مقدار خوبه؟ او هم مىگفت بالاتر...
چند صباحى گذشت و شخص رباخوار به مریضى دچار شد كه قرار بود انگشتهاى پایَش را قطع كنند. شوراى پزشكى گرفتند كه قطعِ پا تا برآمدگى كافى است، پزشك معالج مىگفت بالاتر! مىگفتند مچ پا، مىگفت بالاتر....