مىگویند رئیس اهالى «فچى» از یك جاده كوهستانى عبور مىكرد و پشت سرش عدّهاى از مردم آنجا راه مىرفتند. اتفاقاً رئیس به زمین خورد و تمام افرادى كه پشت سر او بودند فوراً همان عمل را انجام دادند، جز یك نفر كه از این پیروى غلط ناراحت شد؛ ولى دیگران او را به باد انتقاد گرفتند كه: مگر تو از رئیس بیشتر و بهتر مىدانى؟
چون ز تلى بر جهد یك گوسفند
گله گله گوسفندان مىجهند