شبى كه بنا بوده فرداى آن حضرت موسى(علیه السلام) با ساحران مبارزه كند، رئیس ساحران به دیگران گفت: باید بفهمیم كه آیا موسى مانند ما ساحر و فریبكار است و یا این كه فرستاده خدا و درستكار است. براى این كار، امشب باید دو نفر به محلّ زندگى موسى رفته و هنگامى كه او در خواب است، عصایش را بدزدند و به اینجا بیاورند. اگر توانستند این كار را انجام دهند، معلوم مىشود كه موسى پیامبر نیست، ولى اگر نتوانستند بیاورند، معلوم مىشود او فرستاده خداست.
دو نفر از ساحران، داوطلب شدند كه به منزل حضرت موسى رفته و عصاى او را بدزدند. وقتى وارد خانه شدند، دیدند حضرت موسى خوابیده و عصایش، بالاى سرش افتاده است. تا آنها به عصا نزدیك شدند، عصا به اژدها تبدیل شد و آنها را دنبال كرد. آنها هم به شدّت ترسیده و گریختند. ساحران بخت برگشته نزد رئیسشان رفته و گفتند: موسى خواب است امّا خداى موسى بیدار است و ما نمىتوانیم آسیبى به او برسانیم. در آیة الكرسى مىخوانیم كه: «خداوندى، جز خداى یگانه زنده پاینده نیست. خداوندى كه هرگز كِسِل نمىشود و خواب او را فرا نمىگیرد.»(1391)