تربیت
Tarbiat.Org

گنجینه معارف 3 (110 موضوع)
محمد رحمتی شهرضا

نكات‏

اراده، مصدر باب افعال، به معناى خواستن و به چیزى میل و رغبت كردن و از مادّه «رَوْد» به معناى طلب و رفت و آمد در جست‏وجوى چیزى است.(168)
در معنایى جامع مى‏توان اراده را حالت یا صفتى دانست كه پس از تصوّر منفعت یا مصلحت در فاعل حاصل، و موجب ترجیح یكى از دو طرف مى‏شود.(169) اگر آن ملّتى كه طرف آمریكاست، داراى عزم و اراده سیاسى است و مردمش، زنده و بانشاط و بخصوص اهل كار و تلاش و جدّیّت باشند، آمریكا نمى‏تواند به هدفش برسد.(170)
خطوط صورت و قیافه مردان بزرگ، حاكى از اراده و قاطعیّت آنهاست و برندگى از قیافه و رفتار آنها مى‏بارد. انسان بسان حیوانات دیگر داراى نیروى اراده است. لگام اراده حیوانى به دست غریزه حیوانى است، اما اراده انسان باید به دست عقل و خرد او باشد. اگر ما در این فصل درباره قاطعیت و تصمیم سخن مى‏گوئیم، نه به این معنى است كه لگام اراده را به دست هوى و هوس بدهیم، و هر كارى را كه مطابق غرائز حیوانى بود انجام دهیم؛ زیرا در این صورت حیوانى بیش نخواهیم بود، و در لب پرتگاه سقوط قرار خواهیم گرفت. بلكه مقصود این است كه پس از دقّت و تشخیص، بعد از آنكه سود و زیان كار را سنجیدیم و عقل و خرد آن را پسندید، باید با قاطعیّت و تصمیم هر چه محكمتر هدف را تعقیب كنیم و بدانیم هر كارى به اندازه مشكلات و سختیهایش، اراده راسخ‏تر و تواناتر لازم دارد. رمز موفّقیّت، داشتن اراده تواناست كه مشكلات را از میان بردارد. افراد قوى الاراده همواره مورد احترام مردم هستند و از تعرّض دیگران مصونند، ولى اشخاص ضعیف الاراده مورد تعرّض سوء استفاده كنندگان واقع مى‏شوند. تردید، بلاى كامیابى و نشانه بارز ضعف اخلاق است و ضربه محكمى بر هوش و نبوغ مى‏زند. اسكندر مى‏گفت یكى از رموز كامیابى من، قاطعیّت و اجراى تصمیم بود و از دودلى پس از تصمیم بیزار بودم. تیمور لنگ، ناپلئون و نادر كه از نوابغ نظامى جهانند دیر تصمیم مى‏گرفتند، لكن از تصمیم خود برنمى‏گشتند. مرد مصمّم مانند سرباز آماده به خدمت است كه به او دستور آماده‏باش داده شده؛ به پیشباز حوادث مى‏رود. مشكلات، او را از هدف بازنمى‏دارد و تلخیهاى راه هدف، ممكنات را در نظر او به صورت محال جلوه نمى‏دهد. گوته مى‏گوید: «مرد با اراده، جهان را مطابق میل خود عوض مى كند.» در جنگ جمل كه میان على(علیه السلام) و پیمان‏شكنان درگرفت، امیر مؤمنان پرچم حمله را به دست فرزند عزیز خود، محمد حنفیه داد و براى تقویت اراده فرزندش جمله‏هائى گفت. او چنین فرمود: اگر كوههاى اطراف بصره از جاى خود كنده شوند، تو هرگز از جاى خود تكان نخور و پا به فرار و عقب نشینى مگذار. دندانهاى خود را روى هم بگذار و فشار ده، تا نیروى اراده و تصمیم از داخل وجود تو سخت بجوشد. كاسه سر را در راه خدا عاریت ده. با دیدگان تیزبین سربازیت، حركات دشمن را در تمام میدان در نظر بگیر. و چشم خود را از هر گونه ناگوارى بپوشان و با قدرت اراده و قاطعیّت مخصوص، همه را نادیده بگیر. بدان! پیروزى نهائى از ناحیه خداست و ما موظّفیم از طریقى كه نشان داده است وارد شویم. امیرمؤمنان یكى از سرداران خود را در نامه‏اى كه به مردم مصر، محلّ مأموریت آن سردار نوشت، چنین توصیف مى‏فرماید: اى مردم مصر! یكى از بندگان خدا را به سوى شما فرستادم كه در روزهاى ترس به خواب نمى‏رود و از دشمنان در اوقات ترس و هراس نمى‏ترسد. بر بدكاران، از آتش سوزان، سخت‏تر است... او شمشیرى است از شمشیرهاى خدا كه تیزى آن كُند نمى‏شود و ضربت آن بى‏اثر نمى‏گردد. خود مولاى متّقیان از مظاهر بزرگ قاطعیّت و قوّت اراده بود. او در نامه‏اى كه به یكى از فرمانداران نوشته مى‏گوید: «به خدا سوگند، اگر همه عرب بر علیه من بسیج شوند، من هرگز به آنها پشت نمى‏كنم.» ما در صورتى از تمام مواهب طبیعى و از هوش و ذكاوت و منابع تحت الارضى برخوردار مى‏شویم كه از یك اراده مغلوب‏نشدنى بهره‏مند باشیم؛ زیرا انسان در پرتو اراده آهنین مى‏تواند از آنها بهره كافى بگیرد. اعتماد به نفس جز این نیست كه انسان به رهبرى عقل و خرد، در پرتو قدرت اراده و با یك تصمیم و عزم جزم و قاطعیّت، كار را تعقیب كند و خود را بر انجام آن عمل توانا و قادر بشمرد و از تلقینات سست كننده اراده جدّاً بپرهیزد. جهانگردان و مردان مثبت و پایه گذاران علوم و صنایع كسانى بودند كه واژه‏هاى «نمى‏شود» و «نمى‏توانیم» را از قاموس زندگى خود حذف كرده بودند و به همه چیز به رهبرى عقل از دریچه «مى‏شود» و «مى‏توانیم» مى‏نگریستند. مرد منفى‏باف و ضعیف الاراده نه تنها نمى‏تواند از موقعیّتهاى مفید استفاده كند، بلكه همیشه مزاحم دیگران بوده و نیروى باطنى خود را در جلوگیرى از كار و پیشرفت و ایجاد مانع به كار مى‏برد.
یكى از عوامل تشدید و تقویت اراده، عشق و شوق به كار و هدف است. نخست انسان باید بكوشد تا به هدف اشتیاق پیدا كند. در خواب و بیدارى جز صورت و رؤیاى هدف چیزى نبیند؛ بطورى كه فكر او بدون توجه، به سوى مقصد كشیده شود. اهرام مصر، كاخ كسرى، ابنیه باشكوه و كتابهاى ده یا صد جلدى از آثار اراده هاى مغلوب نشدنى است. اشخاص بى‏اراده مانند كاغذى هستند كه در روى شطّ عظیمى قرار گیرند و كوچكترین اراده‏اى از خود نداشته باشند، ولى مردان مصمّم بسان شناوران ماهرى هستند كه در پرتو اراده و فعالیت بدنى، به هر سو بخواهند، آب را مى‏شكافند و مى‏روند. ناپلئون مى‏گفت باید كلمه «نمى‏شود» از قاموس زندگى و از لغت محو گردد. او از شنیدن واژه‏هاى «نمى‏شود، نمى‏توانم و نمى‏دانم» بسیار دلتنگ مى‏شد و مى‏گفت: «بخواه مى‏شود». امروز بسیارى از بیماریها را از طریق تقویت اراده و تصمیم معالجه مى‏كنند و حلّ بسیارى از مشكلات در پرتو قدرت اراده گشوده مى‏شود. به قول حافظ:
در ره منزل لیلى كه خطرهاست بسى‏
شرط اول قدم آنست كه مجنون باشى‏
روزه، اراده انسان را تقویت مى‏كند. كسى كه یك ماه نان و آب و همسر خود را كنار گذاشت، مى‏تواند نسبت به مال و ناموس دیگران خود را كنترل كند. مسئولیّت انسان، وابسته به اراده و انتخاب اوست. خداوند لغزش‏هایى را كه در شرائط غیر عادّى از انسان صادر شود، مى‏بخشد. «لا یُؤاخِذُكُمُ اللَّهُ بِاللَّغْو» مرگ به دست ما نیست، ولى اراده و هدف به دست ماست. انسان مجبور نیست و گناه را با سوء اختیار و اراده خود انجام مى‏دهد. بكار بستن قانون و رهبرى امّت، نیاز به قوّت، اراده و جدّیت دارد. «فَخُذْها بِقُوَّةٍ وَ أْمُرْ قَوْمَكَ» یگانه داروى سستى، توكّل بر خداست. كه این دارو تنها در دست مؤمنان است. «وَ عَلَى اللَّهِ فَلْیَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ» مشكلات نباید عامل سستى و ضعف شود، بلكه باید عامل حركت و تلاش جدیدى گردد. متعلَّق اراده انسان سبب راجح و پسندیده بودن یا مرجوح و ناپسند بودن آن اراده است. امورى كه اراده آن‏ها پسندیده است؛ مانند آخرت: «و مِنكُم مَن یُریدُ الأخِرَةَ»(171)، ثواب آن: «و مَن یُرِد ثَوابَ الأخِرَةِ...»(172)، اصلاح: «ان یُریدا اصلحًا»(173)، تحصّن و پاك‏دامنى: «ان ارَدنَ تَحَصُّنًا»(174)، تذكّر و شكر: «لِمَن ارادَ ان یَذَّكَّرَ او ارادَ شُكورا»(175)، وجه اللّه: «یُریدونَ وجهَهُ»(176)، عزّت: «مَن كانَ یُریدُ العِزَّةَ...»(177)، و كامل كردن دوره شیر دادن به نوزاد: «... لِمَن ارادَ ان یُتِمَّ الرَّضاعَةَ»(178)؛ البتّه پدر و مادر با مشورت با یكدیگر مى‏توانند نوزاد را از شیر بگیرند؛ چنان‏كه مى‏توانند نوزاد را به دایه بسپارند تا او را شیر دهد. از دیگر آیاتى كه به اراده پسندیده انسان اشاره دارد، عبارت‏اند از: توبه/46، قصص/27، ابراهیم/100، قصص/19، مائده/113، مائده/29، كهف/79. امورى كه اراده آن‏ها ناپسند است؛ مانند دنیا: «مِنكُم مَن یُریدُ الدُّنیا»(179)، و ثواب آن: «و مَن یُرِد ثَوابَ الدُّنیا...»(180)، در حالى‏كه خداوند، خواهان آخرت است: «تُریدُونَ عَرَضَ الدُّنیا و اللَّهُ یُریدُ الأخِرَةَ»(181)، گمراهى مؤمنان و انحراف آنان از حق: «یُریدونَ ان تَضِلُّوا السَّبیل»(182)، و «یُریدُ الَّذینَ یَتَّبِعونَ الشَّهَوتِ ان تَمیلوا»(183)، تحریف كلام خدا: «یُریدونَ ان یُبَدّلوا كَلمَ اللَّهِ»(184)، كار خلاف عفّت: «انَّكَ لَتَعلَمُ ما نُرید»(185) نیز ظلم و كج‏روى: «و مَن یُرِد فیهِ بِالحادٍ بِظُلمٍ...»(186)، فرار از جنگ: «ان یُریدونَ الّا فِرارا»(187)، حلول غضب پروردگار: «ام ارَدتُم ان یَحِلَّ عَلَیكُم غَضَبٌ مِن رَبّكُم»(188). از دیگر آیاتى كه به اراده ناپسند انسان اشاره دارد، عبارت‏اند از: نساء/91، نساء/150، صافات/86، نساء/144، قیامت/5، بقره/108، اسراء/103، مدثّر/52. در آیه‏اى نیز بیان شده كه آخرت براى كسانى است كه طالب برترى‏طلبى در زمین و فساد نباشند. از این آیه استفاده مى‏شود كه اراده برترى‏طلبى در زمین و فساد ناپسند است: «تِلكَ الدّارُ الأخِرَةُ نَجعَلُها لِلَّذینَ لایُریدونَ عُلُوًّا فِى الارضِ و لا فَسادًا»(189).
چگونگى برخورد خداوند با انسان‏ها، به نوع اراده آنان بستگى دارد. اگر كسى زندگى دنیا را اراده كند، خداوند در دنیا بخشى از خواسته‏هاى وى را به او مى‏دهد؛ ولى جزاى چنین شخصى در آخرت، عذاب جهنم و دورى از رحمت و مغفرت الهى است: «مَن كانَ یُریدُ العاجِلَةَ عَجَّلنا لَهُ فیها ما نَشاءُ لِمَن نُریدُ ثُمَّ جَعَلنا لَهُ جَهَنَّمَ یَصل ها مَذمومًا مَدحورا»(190)، و اگر كسى زندگى آخرت را اراده كند و براى رسیدن به آن، به گونه‏اى شایسته بكوشد و به توحید و نبوّت و معاد اعتقاد داشته باشد، خداوند از او تشكّر مى‏كند، به این صورت كه افزون بر پذیرش اعمال وى و اعطاى ثواب به او، وى را ستایش نیز مى‏كند: «و مَن ارادَ الأخِرَةَ و سَعى لَها سَعیَها و هُوَ مُؤمِنٌ فَاولئكَ كانَ سَعیُهُم مَشكورا»(191). این مطلب در آیات دیگرى نیز بیان شده است؛ مانند: آل‏عمران/145، شورى/20، هود/15-16. بنابراین خداوند، هم به كسانى كه دنیا را مى‏خواهند و هم به كسانى كه آخرت را اراده مى‏كنند، از عطاى خویش یارى مى‏رساند: «كُلًّا نُمِدُّ هؤُلاءِ و هؤُلاءِ مِن عَطَاءِ رَبّكَ»(192). ناگفته نماند كه مقصود از اراده دنیا در آیات قرآن، آن است كه شخص، دنیا را به صورت مستقل قصد و از آخرت اعراض و آن را فراموش كند؛ پس انسان مى‏تواند هم دنیا و هم آخرت را اراده كند، به این صورت كه دنیا را به تبع آخرت بخواهد.