شخصى گفت: در تاریكى - به گمانم - بر روىِ یكى از جنّیان پا گذاشتم و آن جن در اثرِ آن تلف شد. از این رو آنها مرا اذیّت مىكردند تا این كه در راهِ نجف و كوفه با آنها برخورد كردم و گفتم: شكایتِ شما را به حضرتِ مسلم(علیه السلام) مىكنم. بسیار اصرار كردند كه این كار را نكن. ولى من شكایت كردم و شنیدم كه حضرتِ مسلم(علیه السلام) آنها را تعزیر مىكند! و مىفرماید: باید به گونهاى ظاهر شوید كه او بر سر راهش نفهمد و شما را نبیند و...(863)