تربیت
Tarbiat.Org

گنجینه معارف 3 (110 موضوع)
محمد رحمتی شهرضا

مقام فقهاء دین‏

یكى از طلاب و محصلین حوزه علمیه قم از اهالى آذربایجان به نام آقاى عنایت الله جوادى براى نویسنده گفت: من در روستاى محل اصلى خودم بودم. پس از انجام نماز صبح خوابیده بودم در عالم رؤیا دیدم بهشت را زینت و آرایش مى‏دهند. سؤال كردم براى چه بهشت را تزیین مى‏كنید؟ گفتند: یكى از بزرگان تشریف مى‏آورد، در همان لحظه یكى از همسایگان به نام اسمعلى دربندى با صداى بلند مرا صدا كرده مى‏گفت: آقاى جوادى، آقاى جوادى! من به صداى ایشان بیدار شدم گفتم: چه كار دارى؟ گفت: الان رادیو خبر داد كه آیت الله نجفى مرعشى رحلت فرمودند. من بلند شده رفتم در مسجد ترحیم و سوگوارى تشكیل داد و به چند روستاى دیگر نیز رفتم و مجلس ترحیم برقرار كردم و پس از مدتى، یك شب بار دیگر آیت الله نجفى را در خواب دیدم كه فرمودند: آقاى جوادى آن خواب را كه دیدى برو در قم به فرزندم حاج آقا محمود مرعشى نقل كن. آقاى عنایت الله جوادى سپس گفت: وقتى به قم رفتم دخترم كه در قم ساكن است گفت: در شب وفات آیت الله نجفى مرعشى در خواب دیدم عمامه از سر شما به زمین افتاد. چون بیدار شدم خیلى ناراحت شدم و فكر كردم براى شما پیش آمدى شده ولى صبح رادیو ناگهان خبر داد كه آیت الله نجفى مرعشى به رحمت خدا رفت. یكى از بزرگان نقل كرد كه آیت الله نجفى مرعشى(قدس سره) مى‏فرمود: «من از خداوند متعال همیشه مسئلت مى‏كنم كه پیش از مرگ مرا اسیر بستر نكند و در بستر بیمارى زیاد ناراحتى نكشم.» اتفاقاً این خواسته ایشان عملى شد، چنانچه آن بزرگوار شب آخر عمرش نماز مغرب و عشا را در صحن مطهر حضرت معصومه(علیها السلام) با جماعت خواندند و رفتند و صبح همان شب ساعت هفت بوسیله رادیو ایران خبر رحلت ایشان منتشر شد و پس از یك عمر خدمت به اسلام و تشیع و تدریس در حوزه علمیه قم و تأسیس مدارس و كتابخانه و تربیت طلاب و دستگیرى از مستمندان روحش به ملكوت اعلى پیوست.(2014)