تربیت
Tarbiat.Org

توتیای دیدگان زندگانی خاتم پیامبران (صلی الله علیه و آله)
حاج شیخ عباس قمی (رضوان الله علیه)

وفات حضرت ابوطالب و حضرت خدیجه علیهما السلام‏

در سال پنجاهم از عمر شریف حضرتش، ابوطالب و خدیجه سلام الله علیهما درگذشتند. وفات ابوطالب را در روز 26 ماه رجب سال دهم بعثت رسول خدا صلی الله علیه و آله گفته‏اند. پس از گذشت سه روز، خدیجه کبری سلام الله علیها - که شصت و پنج سال از عمر شریفش گذشته بود - از دنیا رفت و در حجون به خاک سپرده شد. پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله خود وارد قبر او گردید. چون در آن سال دو مصیبت بر حضرتش وارد آمد، آن سال را عام الحزن ( سال غم و اندوه) نامید و فرمود: تا آن زمان که ابوطالب زنده بود قریشیان از من می‏ترسیدند.
ابوطالب رضوان الله علیه سالخورده و تنومند و خوش‏سیما بود. عظمت پادشاهان و وقار (و متانت) حکیمان در او دیده می‏شد. از اکثم بن صیفی(266) پرسیدند: حکمت و ریاست و بردباری و سروری را از که آموختی؟ پاسخ داد: از ملازم بردباری و ادب، سرور عجم و عرب؛ ابوطالب بن عبدالمطلب.
در بسیاری از روایات آمده: ابوطالب ایمان و اسلام خویش را از ترس و بیم آسیب بر بنی هاشم مخفی می‏داشت.(267)، مثل او مثل اصحاب کهف بود.(268)، او نگهدارنده وصیتها بود که آنها را به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله تحویل داد.(269)، نور و روشنایی او در روز قیامت، نور خلایق را به استثنای پنج نور بی‏فروغ خواهد کرد.(270)
پیشوای ششم امام صادق علیه السلام فرمودند:
ان اباطالب من رفقاء النبیین و الصدیقین و الشهداء و الصالحین و حسن اولئک رفیقا.
ابوطالب همنشین پیامبران، صدیقین، شهیدان و صالحان است و اینان چه نیکو دوستانی هستند!(271)
و فرمودند:
ان ایمان ابی طالب لو وضع فی کفه میزان و ایمان هذا الخلق فی کفه میزان، لرجح ایمان ابی طالب علی ایمانهم.
اگر ایمان ابوطالب در کفه‏ای از ترازو قرار گیرد و در کفه دیگر ایمان این مردم گذارده شود، ایمان ابوطالب برتر خواهد بود.(272)
امیر مؤمنان علیه السلام دوست می‏داشت که اشعار ابوطالب روایت شود و تدوین گردد و می‏فرمود:
تعلموه و علموه اولادکم فانه کان علی دین الله و فیه علم کثیر.
آن را فرا گیرید و به فرزندانتان بیاموزید، چرا که او بر دین خدا بود و در آن دانش بسیار است.(273)
در سوک ابوطالب، امیر مؤمنان علیه السلام این شعر را سرودند:
اباطالب عصمة المستجیر و غیث المحول و نور الظلم
ابوطالب، ای پناه پناهندگان و ای باران خشکسالیها و ای نور تاریکیها،
لقد هد فقدک اهل الحفاظ فصلی علیک ولی النعم
فقدان و رفتن تو، اطرافیانت را ناراحت کرد. از خداوند بر تو درود باد.
و لقاک ربک رضوانه فقد کنت للطهر من خیر عم(274)
خداوند بهشت خویش را بر تو ارزانی دهاد که برای پیامبر بهترین عمو و یار بودی.
ابن ابی الحدید در حق ابوطالب می‏گوید:
وی سرور بطحاء و شیخ و بزرگ قریش و رئیس مکه بود. مشهور است که: کمتر اتفاق می‏افتد که تهیدست و ناداری سروری کند اما ابوطالب با وجود اینکه ثروتی نداشت سروری کرد. قریش او را بزرگ قوم می‏خواندند (... آنگاه خبر عفیف کندی را ذکر می‏کند؛ زمانی که پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله را مشاهده کرد که با حضرت علی و حضرت خدیجه علیهما السلام نماز می‏گزاردند) عفیف از عباس پرسید: نظرت چیست؟ گفتند: صبر می‏کنیم تا ببینیم شیخ (مقصودش ابوطالب بود) چه می‏کند؟(275)
همچنین اخباری که در یاری ابوطالب نسبت به پیامبر خدا صلی الله علیه و آله وارد شده بیشتر از آن است که ذکر شود. در فصل ماجرای آزار کفار به رسول خدا صلی الله علیه و آله به آن اشاره خواهیم داشت.
ابن ابی الحدید چه زیبا سروده است:
و لولا ابوطالب و ابنه لما مثل الدین شخصاً فقاما
اگر ابوطالب و فرزندش (امیر مؤمنان علیه السلام) نبودند دین چونان پیکره‏ای استوار برپا نمی‏ایستاد.
فذاک بمکه اوی و حامی و هذا(276) بیثرب جس الحماما
آن یکی در مکه پناه داد و حمایت کرد و این در مدینه به میدان کارزار آمد؛ (چندانکه) مرگ را لمس کرد.(277)