در سال پنجاهم از عمر شریف حضرتش، ابوطالب و خدیجه سلام الله علیهما درگذشتند. وفات ابوطالب را در روز 26 ماه رجب سال دهم بعثت رسول خدا صلی الله علیه و آله گفتهاند. پس از گذشت سه روز، خدیجه کبری سلام الله علیها - که شصت و پنج سال از عمر شریفش گذشته بود - از دنیا رفت و در حجون به خاک سپرده شد. پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله خود وارد قبر او گردید. چون در آن سال دو مصیبت بر حضرتش وارد آمد، آن سال را عام الحزن ( سال غم و اندوه) نامید و فرمود: تا آن زمان که ابوطالب زنده بود قریشیان از من میترسیدند.
ابوطالب رضوان الله علیه سالخورده و تنومند و خوشسیما بود. عظمت پادشاهان و وقار (و متانت) حکیمان در او دیده میشد. از اکثم بن صیفی(266) پرسیدند: حکمت و ریاست و بردباری و سروری را از که آموختی؟ پاسخ داد: از ملازم بردباری و ادب، سرور عجم و عرب؛ ابوطالب بن عبدالمطلب.
در بسیاری از روایات آمده: ابوطالب ایمان و اسلام خویش را از ترس و بیم آسیب بر بنی هاشم مخفی میداشت.(267)، مثل او مثل اصحاب کهف بود.(268)، او نگهدارنده وصیتها بود که آنها را به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله تحویل داد.(269)، نور و روشنایی او در روز قیامت، نور خلایق را به استثنای پنج نور بیفروغ خواهد کرد.(270)
پیشوای ششم امام صادق علیه السلام فرمودند:
ان اباطالب من رفقاء النبیین و الصدیقین و الشهداء و الصالحین و حسن اولئک رفیقا.
ابوطالب همنشین پیامبران، صدیقین، شهیدان و صالحان است و اینان چه نیکو دوستانی هستند!(271)
و فرمودند:
ان ایمان ابی طالب لو وضع فی کفه میزان و ایمان هذا الخلق فی کفه میزان، لرجح ایمان ابی طالب علی ایمانهم.
اگر ایمان ابوطالب در کفهای از ترازو قرار گیرد و در کفه دیگر ایمان این مردم گذارده شود، ایمان ابوطالب برتر خواهد بود.(272)
امیر مؤمنان علیه السلام دوست میداشت که اشعار ابوطالب روایت شود و تدوین گردد و میفرمود:
تعلموه و علموه اولادکم فانه کان علی دین الله و فیه علم کثیر.
آن را فرا گیرید و به فرزندانتان بیاموزید، چرا که او بر دین خدا بود و در آن دانش بسیار است.(273)
در سوک ابوطالب، امیر مؤمنان علیه السلام این شعر را سرودند:
اباطالب عصمة المستجیر و غیث المحول و نور الظلم
ابوطالب، ای پناه پناهندگان و ای باران خشکسالیها و ای نور تاریکیها،
لقد هد فقدک اهل الحفاظ فصلی علیک ولی النعم
فقدان و رفتن تو، اطرافیانت را ناراحت کرد. از خداوند بر تو درود باد.
و لقاک ربک رضوانه فقد کنت للطهر من خیر عم(274)
خداوند بهشت خویش را بر تو ارزانی دهاد که برای پیامبر بهترین عمو و یار بودی.
ابن ابی الحدید در حق ابوطالب میگوید:
وی سرور بطحاء و شیخ و بزرگ قریش و رئیس مکه بود. مشهور است که: کمتر اتفاق میافتد که تهیدست و ناداری سروری کند اما ابوطالب با وجود اینکه ثروتی نداشت سروری کرد. قریش او را بزرگ قوم میخواندند (... آنگاه خبر عفیف کندی را ذکر میکند؛ زمانی که پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله را مشاهده کرد که با حضرت علی و حضرت خدیجه علیهما السلام نماز میگزاردند) عفیف از عباس پرسید: نظرت چیست؟ گفتند: صبر میکنیم تا ببینیم شیخ (مقصودش ابوطالب بود) چه میکند؟(275)
همچنین اخباری که در یاری ابوطالب نسبت به پیامبر خدا صلی الله علیه و آله وارد شده بیشتر از آن است که ذکر شود. در فصل ماجرای آزار کفار به رسول خدا صلی الله علیه و آله به آن اشاره خواهیم داشت.
ابن ابی الحدید چه زیبا سروده است:
و لولا ابوطالب و ابنه لما مثل الدین شخصاً فقاما
اگر ابوطالب و فرزندش (امیر مؤمنان علیه السلام) نبودند دین چونان پیکرهای استوار برپا نمیایستاد.
فذاک بمکه اوی و حامی و هذا(276) بیثرب جس الحماما
آن یکی در مکه پناه داد و حمایت کرد و این در مدینه به میدان کارزار آمد؛ (چندانکه) مرگ را لمس کرد.(277)