تربیت
Tarbiat.Org

توتیای دیدگان زندگانی خاتم پیامبران (صلی الله علیه و آله)
حاج شیخ عباس قمی (رضوان الله علیه)

تواضع پیامبر صلی الله علیه و آله‏

انس گوید: زنی نزد حضرتش آمده گفت: با شما کاری دارم. فرمود: هر گذرشهر که می‏خواهی، منتظر باش؛ من آنجا می‏آیم (و به کارت رسیدگی می‏کنم).
هم از او نقل شده: پیامبر صلی الله علیه و آله به عیادت بیماران و تشییع جنازه‏ها می‏رفت. بر الاغ سوار می‏شد و دعوت بردگان را می‏پذیرفت. در غزوه بنی قریظه آن حضرت بر الاغی که افسار و پالانش از لیف خرما بود، سوار شده بود.
توضیح: پیشینیان در مورد سوار شدن بر الاغ از پیامبر صلی الله علیه و آله الگو گرفته بودند. سالم بن عبدالله بن عمر بر الاغ پیری سوار می‏شد؛ فرزندانش او را بازداشتند اما اعتنایی ننمود. یک گوش الاغ را بریدند؛ باز بی‏اعتنایی کرد. گوش دیگر آن را بریدند؛ باز سوار می‏شد. دم حیوان را بریدند؛ باز بر الاغ گوش و دم بریده سوار می‏شد.
و نیز انس گوید: در نظر اصحاب هیچکس از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم محبوبتر نبود ولی هنگامی که او را می‏دیدند، از جای برنمی‏خاستند زیرا می‏دانستند این کار را دوست ندارد.
به عایشه گفتند: پیامبر صلی الله علیه و آله در خانه‏اش چه می‏کرد؟ گفت: مانند دیگر مردم بود؛ پیراهنش را تمیز می‏کرد. گوسفندش را می‏دوشید و کارهای شخصی خودش را انجام می‏داد.
ابن أبی هالة از امام حسن علیه السلام نقل می‏کند که فرمود: از دایی خود هند بن أبی هاله - که توصیفگر خوبی بود - از صفتات پیامبر صلی الله علیه و آله پرسیدم و گفتم: دوست دارم که صفات آن حضرت را توصیف کنی. گفت: پیامبر صلی الله علیه و آله بزرگوار و با شخصیت بود. چهره‏اش چون ماه شب بدر می‏درخشید... (راوی در اینجا) تمام حدیث را ذکر کرده است.(680)
امام حسن علیه السلام می‏فرماید: این داستان را مدتی به (برادرم) حسین نگفته بودم؛ هنگامی که برایش بازگو کردم، معلوم شد که او بر من پیشی گرفته و همین سؤال را از هند پرسیده بود و دیدم که از پدرش(681) درباره رفتار آن حضرت در داخل و خارج خانه و خصوصیات چهره آن حضرت پرسیده بود؛ بی‏آنکه چیزی فروگذار کند.
امام حسین علیه السلام می‏فرماید: از پدرم درباره داخل خانه رسول خدا صلی الله علیه و آله سؤال کردم. فرمود: هنگامی که به منزل می‏آمد، اوقاتش را به سه قسمت تقسیم می‏کرد؛ قسمتی برای خدا، قسمتی برای خانواده، و قسمتی برای خود. قسمت خودش را هم بین خود و مردم تقسیم می‏کرد و کار افراد خاص را بر دیگران مقدم می‏داشت و آن را به بعد موکول نمی‏کرد. روش او در قسمت مربوط به مردم، ترجیح اهل فضیلت به اندازه فضلشان در دین بود. گروهی یک حاجت و عده‏ای دو حاجت و بعضی حاجات متعددی داشتند؛ پیامبر - آن طور که صلاح آنان و امت اسلام بود - به خواسته‏هایشان رسیدگی می‏فرمود و در خور آنان مطالبی می‏فرمود و سفارش می‏کرد گفته‏هایش را حاضران به غائبان ابلاغ کنند. می‏فرمود: حاجت هر کس را که قادر به ابلاغ آن نیست به من برسانید. هر کس حاجت ناتوانی را به زمامداری برساند، خدا گامهایش را در روز قیامت ثابت می‏گرداند. در نزد او جز این گونه مطالب ذکر نمی‏شد؛ و از کسی جز این چیزی نمی‏پذیرفت. بزرگان و سران قوم داخل می‏شدند و با لذت بهره‏گیری (از آن حضرت) پراکنده می‏شدند و آنگاه که از محضرش بیرون می‏رفتند به راهنمایان خلق بدل شده بودند.
(سید الشهداء علیه السلام) فرمود: از آن حضرت پرسیدم: پیامبر صلی الله علیه و آله بیرون از خانه و در اجتماع چگونه عمل می‏کرد؟ فرمود: زبانش را از سخنان زائد و بی‏فائده نگاه می‏داشت. به مردم الفت می‏بخشید و آنان را گریزان نمی‏ساخت. بزرگ هر گروه را محترم می‏شمرد و به ریاست آنان می‏گماشت. از مردم زنهار داشت و زنهارشان می‏داد؛ بی‏آنکه خوشرویی و خوش خلقی‏اش را از کسی دریغ دارد.از احوال یارانش پرسش می‏کرد و از آنچه میان مردم می‏گذرد می‏پرسید. نیکی را تحسین و تقویت می‏کرد و بدی را نکوهش و تضعیف می‏نمود. رفتاری معتدل و هماهنگ داشت. غفلت نمی‏ورزید تا مبادا دیگران به غفلت و انحراف دچار شوند برای هر وضعیتی که پیش می‏آمد آمادگی داشت. از حق کوتاهی نمی‏کرد و از آن تجاوز نمی‏نمود. نیکان مردم در کنارش قرار داشتند. و برترین آنان نزد او کسی بود که برای مردم خیرخواه‏تر باشد و بزرگترین آنان در نظر او کسی بود که در یاری و همکاری با دیگران، بهتر باشد.
(حضرت امام حسین علیه السلام) می‏فرماید: درباره مجلس آن حضرت پرسیدم؟ فرمود: جز با یاد (خدا) برنمی‏خاست و نمی‏نشست. در هر جا که خالی بود می‏نشست و به این کار توصیه می‏کرد. بهره هر کس از همنشینانش را از مصاحبت خویش مراعات می‏کرد و هیچ کس گمان نمی‏نمود که فرد دیگری نزد او گرامی‏تر است. اگر کسی با او همنشین می‏شد یا برای حاجتی با او به گفتگو می‏پرداخت، آنقدر صبر می‏کرد تا آن کس خود بازگردد. حاجت هر کس را بر می‏آورد یا با سخنی او را آرامش می‏داد. خوشرویی‏اش شامل همه مردم می‏شد؛ به گونه‏ای که پدر همه گردیده بود. همه در نظر او در برابر حق مساوی بودند. مجلس او مجلس بردباری و حیا و امانت و صبر بود. در مجلس او صداها بلند نمی‏شد و از کسی عیبجویی نمی‏کردند و لغزشهای برخی افراد را در مجلس، در جای دیگر نقل نمی‏کردند. همه با هم به سازگاری رفتار می‏کردند؛ بلکه نسبت به هم فروتنی می‏ورزیدند. بزرگ را محترم می‏شمردند و با کودکان به مهر و عطوفت رفتار می‏کردند. نیازمندان را بر خود مقدم می‏داشتند و حال افراد غریب را مراعات می‏کردند.(682)