انس گوید: زنی نزد حضرتش آمده گفت: با شما کاری دارم. فرمود: هر گذرشهر که میخواهی، منتظر باش؛ من آنجا میآیم (و به کارت رسیدگی میکنم).
هم از او نقل شده: پیامبر صلی الله علیه و آله به عیادت بیماران و تشییع جنازهها میرفت. بر الاغ سوار میشد و دعوت بردگان را میپذیرفت. در غزوه بنی قریظه آن حضرت بر الاغی که افسار و پالانش از لیف خرما بود، سوار شده بود.
توضیح: پیشینیان در مورد سوار شدن بر الاغ از پیامبر صلی الله علیه و آله الگو گرفته بودند. سالم بن عبدالله بن عمر بر الاغ پیری سوار میشد؛ فرزندانش او را بازداشتند اما اعتنایی ننمود. یک گوش الاغ را بریدند؛ باز بیاعتنایی کرد. گوش دیگر آن را بریدند؛ باز سوار میشد. دم حیوان را بریدند؛ باز بر الاغ گوش و دم بریده سوار میشد.
و نیز انس گوید: در نظر اصحاب هیچکس از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم محبوبتر نبود ولی هنگامی که او را میدیدند، از جای برنمیخاستند زیرا میدانستند این کار را دوست ندارد.
به عایشه گفتند: پیامبر صلی الله علیه و آله در خانهاش چه میکرد؟ گفت: مانند دیگر مردم بود؛ پیراهنش را تمیز میکرد. گوسفندش را میدوشید و کارهای شخصی خودش را انجام میداد.
ابن أبی هالة از امام حسن علیه السلام نقل میکند که فرمود: از دایی خود هند بن أبی هاله - که توصیفگر خوبی بود - از صفتات پیامبر صلی الله علیه و آله پرسیدم و گفتم: دوست دارم که صفات آن حضرت را توصیف کنی. گفت: پیامبر صلی الله علیه و آله بزرگوار و با شخصیت بود. چهرهاش چون ماه شب بدر میدرخشید... (راوی در اینجا) تمام حدیث را ذکر کرده است.(680)
امام حسن علیه السلام میفرماید: این داستان را مدتی به (برادرم) حسین نگفته بودم؛ هنگامی که برایش بازگو کردم، معلوم شد که او بر من پیشی گرفته و همین سؤال را از هند پرسیده بود و دیدم که از پدرش(681) درباره رفتار آن حضرت در داخل و خارج خانه و خصوصیات چهره آن حضرت پرسیده بود؛ بیآنکه چیزی فروگذار کند.
امام حسین علیه السلام میفرماید: از پدرم درباره داخل خانه رسول خدا صلی الله علیه و آله سؤال کردم. فرمود: هنگامی که به منزل میآمد، اوقاتش را به سه قسمت تقسیم میکرد؛ قسمتی برای خدا، قسمتی برای خانواده، و قسمتی برای خود. قسمت خودش را هم بین خود و مردم تقسیم میکرد و کار افراد خاص را بر دیگران مقدم میداشت و آن را به بعد موکول نمیکرد. روش او در قسمت مربوط به مردم، ترجیح اهل فضیلت به اندازه فضلشان در دین بود. گروهی یک حاجت و عدهای دو حاجت و بعضی حاجات متعددی داشتند؛ پیامبر - آن طور که صلاح آنان و امت اسلام بود - به خواستههایشان رسیدگی میفرمود و در خور آنان مطالبی میفرمود و سفارش میکرد گفتههایش را حاضران به غائبان ابلاغ کنند. میفرمود: حاجت هر کس را که قادر به ابلاغ آن نیست به من برسانید. هر کس حاجت ناتوانی را به زمامداری برساند، خدا گامهایش را در روز قیامت ثابت میگرداند. در نزد او جز این گونه مطالب ذکر نمیشد؛ و از کسی جز این چیزی نمیپذیرفت. بزرگان و سران قوم داخل میشدند و با لذت بهرهگیری (از آن حضرت) پراکنده میشدند و آنگاه که از محضرش بیرون میرفتند به راهنمایان خلق بدل شده بودند.
(سید الشهداء علیه السلام) فرمود: از آن حضرت پرسیدم: پیامبر صلی الله علیه و آله بیرون از خانه و در اجتماع چگونه عمل میکرد؟ فرمود: زبانش را از سخنان زائد و بیفائده نگاه میداشت. به مردم الفت میبخشید و آنان را گریزان نمیساخت. بزرگ هر گروه را محترم میشمرد و به ریاست آنان میگماشت. از مردم زنهار داشت و زنهارشان میداد؛ بیآنکه خوشرویی و خوش خلقیاش را از کسی دریغ دارد.از احوال یارانش پرسش میکرد و از آنچه میان مردم میگذرد میپرسید. نیکی را تحسین و تقویت میکرد و بدی را نکوهش و تضعیف مینمود. رفتاری معتدل و هماهنگ داشت. غفلت نمیورزید تا مبادا دیگران به غفلت و انحراف دچار شوند برای هر وضعیتی که پیش میآمد آمادگی داشت. از حق کوتاهی نمیکرد و از آن تجاوز نمینمود. نیکان مردم در کنارش قرار داشتند. و برترین آنان نزد او کسی بود که برای مردم خیرخواهتر باشد و بزرگترین آنان در نظر او کسی بود که در یاری و همکاری با دیگران، بهتر باشد.
(حضرت امام حسین علیه السلام) میفرماید: درباره مجلس آن حضرت پرسیدم؟ فرمود: جز با یاد (خدا) برنمیخاست و نمینشست. در هر جا که خالی بود مینشست و به این کار توصیه میکرد. بهره هر کس از همنشینانش را از مصاحبت خویش مراعات میکرد و هیچ کس گمان نمینمود که فرد دیگری نزد او گرامیتر است. اگر کسی با او همنشین میشد یا برای حاجتی با او به گفتگو میپرداخت، آنقدر صبر میکرد تا آن کس خود بازگردد. حاجت هر کس را بر میآورد یا با سخنی او را آرامش میداد. خوشروییاش شامل همه مردم میشد؛ به گونهای که پدر همه گردیده بود. همه در نظر او در برابر حق مساوی بودند. مجلس او مجلس بردباری و حیا و امانت و صبر بود. در مجلس او صداها بلند نمیشد و از کسی عیبجویی نمیکردند و لغزشهای برخی افراد را در مجلس، در جای دیگر نقل نمیکردند. همه با هم به سازگاری رفتار میکردند؛ بلکه نسبت به هم فروتنی میورزیدند. بزرگ را محترم میشمردند و با کودکان به مهر و عطوفت رفتار میکردند. نیازمندان را بر خود مقدم میداشتند و حال افراد غریب را مراعات میکردند.(682)