این منطقه در فاصله هشت میل از مدینه قرار دارد. در روز یکشنبه فردای جنگ احد اتفاق افتاد و علت آن این بود که چون رسول خدا صلی الله علیه و آله از غزوه احد بازگشت، خداوند بر ایشان وحی فرمود:
هماکنون به تعقیب قریش بپرداز و تنها کسانی که در جنگ احد زخمی شدهاند همراه تو باشند.
آن حضرت آنان را آگاهانید و آنان نیز با زخمهایی که داشتند به همراه ایشان خارج شدند.
از ابوسائب روایت شده:
یکی از یاران پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله از قبیله بنی عبدالأشهل - که در جنگ احد شرکت کرده بود - گفت: من و برادرم در جنگ احد شرکت کرده و هر دو زخمی بازگشته بودیم. چون جارچی آن حضرت اعلام نمود که باید به تعقیب دشمن بپردازیم، گفتیم: نباید حتی یک جنگ را در رکاب رسول خدا صلی الله علیه و آله از دست بدهیم. ولی به خدا سوگند که مرکوبی نداشتیم که بر آن سوار شویم؛ هردو نیز زخمی بودیم.
با آن حضرت خارج شدیم. زخمهای من کمتر از زخمهای برادرم بود. هر گاه درد بر او چیره میشد او را بر دوش میگرفتم. گاهی هم راه میرفت. این چنین بودیم تا اینکه همراه ایشان به حمراء الاسد رسیدیم.(469)
گفتهاند: پیامبر صلی الله علیه و آله برای ترساندن دشمنان مخصوصاً این کار را کرد تا دشمن چنین گمان کند که مسلمانان هنوز نیرومند هستند و آنچه که بر سرشان آمده آنان را از پای درنیاورده است.
آن حضرت سه روز دوشنبه و سهشنبه و چهارشنبه را در آنجا اقامت فرمود و سپس به مدینه بازگشت. در هنگام بازگشت معاویة بن مغیرة بن ابی العاص را - که بینی حمزه را بریده و با دیگران در مثله کردن او شرکت نموده بود - و ابوعزه(470) جمحی را نیز دستگیر ساخت و دستور داد هر دو را به قتل برسانند.
ابوعزه در جنگ بدر اسیر شده بود. در حضور پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله از تنگدستی و زیادی افراد خانواده شکایت کرد. او را آزاد ساخته از او پیمان گرفت که دیگر به جنگ آن حضرت نیاید و کسی را نیز تحریک ننماید. این بار پس از نقض پیمان و شرکت در جنگ احد و تحریک مردم بر مسلمانان از پیامبر صلی الله علیه و آله امان خواست. رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند:
ان المؤمن لا یلدغ من جحر مرتین.
مؤمن از یک سوراخ دو بار گزیده نمیشود.
و دستور دادند تا او را به قتل برسانند.(471) اما سخن درباره معاویة بن مغیره چون مفصل است باید از کتابهای دیگر گرفته شود.(472)