تربیت
Tarbiat.Org

توتیای دیدگان زندگانی خاتم پیامبران (صلی الله علیه و آله)
حاج شیخ عباس قمی (رضوان الله علیه)

9 - غزوه غطفان‏

این غزوه غزوه ذی امر(425) نیز نامیده می‏شود. (ناحیه‏ای است در نجد از سرزمین غطفان) این جنگ در دوازدهم ربیع‏الاول در بیست و پنجمین ماه هجرت اتفاق افتاد.
علت این جنگ این بود که گروهی از بنی ثعلبه و (بنی) محارب گرد آمدند تا به مسلمانان حمله کنند. فرماندهی آنان را شخصی به نام دعثور بن حارث محاربی - که مرد شجاعی بود - به عهده داشت. (خطیب نام او را غورث آورده است.)(426) پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله مسلمانان را به جنگ فرا خواند و همراه با چهارصد و پنجاه نفر - که اسبانی نیز با آنها بود - از مدینه خارج شد و در ذی امر فرود آمد و اردو زد. اعراب از آنجا فرار کرده به قله کوهها پناه بردند. مسلمانان یکی از افراد بنی‏ثعلبه را دستگیر ساختند و نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله آوردند. آن حضرت او را به اسلام دعوت کرد و او مسلمان گردید. سپس او را به بلال سپرد.
باران تندی باریدن گرفت. پیامبر صلی الله علیه و آله برای کاری بیرون رفته بود. جامه آن حضرت خیس شد. رسول خدا صلی الله علیه و آله آن سوی بیابان امر رفت. یارانش در این سو بودند. سپس لباسهای خود را درآورد و بر درختی آویزان نمود تا خشک شود و خود در زیر درخت استراحت فرمود. اعراب به آن حضرت می‏نگریستند. به دعثور گفتند: او تنها مانده؛ او را دریاب. دعثور خود را با شمشیر بر بالای سر حضرت رساند و گفت: چه کسی تو را از دست من نجات خواهد داد؟ فرمود: خدای عز و جل. جبرئیل بر سینه دعثور زد و شمشیر از دستش افتاد. حضرت آن را برداشت و فرمود: چه کسی تو را از دست من نجات خواهد داد؟ گفت: هیچکس و من شهادت می‏دهم که خدایی جز الله نیست و تو پیامبر او هستی. آنگاه نزد قوم خویش رفت و آنان را به اسلام دعوت کرد و خداوند این آیه را نازل فرمود:
یا ایها الذین امنوا اذکروا نعمة الله علیکم، اذ هم قوم ان یبسطوا الیکم ایدیهم فکف ایدیهم عنکم.(427)
(ای اهل ایمان! یاد آرید نعمت خدا را بر خود؛ آنگاه که گروهی همت گماشتند که بر شما دست یابند و خدا دست (ستم) آنان را از شما کوتاه نمود.)