تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نور جلد 7
حاج شیخ محسن قرائتی

سوره کهف آیه 29

(29) وَقُلِ الْحَقُّ مِن رَّبِّکُمْ فَمَن شَآءَ فَلْیُؤْمِن وَمَن شَآءَ فَلْیَکْفُرْ إِنَّآ أَعْتَدْنَا لِلظَّلِمِینَ نَاراً أَحَاطَ بِهِمْ سُرَادِقُهَا وَإِن یَسْتَغِیثُواْ یُغَاثُواْ بِمَآءٍ کَالْمُهْلِ یَشْوِی الْوُجُوهَ بِئْسَ الشَّرَابُ وَ سَآءَتْ مُرْتَفَقاً
و بگو: حقّ از سوی پروردگار شما رسیده است، پس هر که خواست ایمان آورد و هر که خواست کافر شود. همانا ما برای ستمگران آتشی مهیّا کرده‏ایم که (شعله‏هایش) همچون سراپرده‏ای آنان را فراگرفته و چون پناه خواهند، با آبی (مانند مس) گداخته که چهره‏ها را بریان می‏کند یاری می‏شوند! چه بد نوشیدنی و چه بد جایگاهی است!
نکته‏ها:
آیه، گویا پاسخ به کسانی است که برای ایمان آوردنشان، شرط و شروط می‏گذارند و می‏گویند: شرط گرویدن ما آن است که فقرا را طرد کنی.
گرچه مردم در انتخاب ایمان و کفر مختارند، ولی باید بدانند که سرانجام کفر، عذاب سوزان قیامت است.
«سُرادِق» یعنی سراپرده، وتنها یک‏بار در قرآن آمده است، آن هم درباره دوزخیان.
امام رضا علیه السلام به یکی از کارمندان طاغوت فرمود: اگر از کوه بیفتم و قطعه قطعه شوم، بهتر از آن است که کارگزار طاغوت باشم، مگر آنکه مشکلی از مؤمنان بگشایم. سپس فرمود: خداوند، کارگزاران طاغوت را در سرادقی از آتش قرار می‏دهد تا از حساب خلایق، فارغ شود.
پیام‏ها:
1- تنها سرچشمه‏ی حقّ خداوند است. (الحقّ من ربّکم)
2- تقاضای طرد فقرای مؤمن حقّ نیست، بلکه حقّ آن است که از طرف خدا باشد. (قل الحق من ربّکم)
3- گرایش و عدم گرایش مردم، در حقّانیّت دین تأثیری ندارد. (قل الحق من ربّکم فمن شاء فلیؤمن و من شاء فلیکفر)
4- پیامبر مسئول ابلاغ است وانسان‏ها در پذیرش ایمان و کفر آزادند. (من شاء فلیؤمن و من شاء فلیفکر)
متاع کفر و دین، بی‏مشتری نیست - گروهی آن، گروهی این پسندند
5 - کفر، ظلم به خویشتن است (فلیکفر، اعتدنا للظالمین)
6- دوزخ از هم اکنون آماده است. (اعتدنا)
7- سرنوشت انسان در گرو گرایش‏ها و اعمال اوست. (اعتدنا للظالمین ناراً احاط بها سرادقها) شهوات و مفاسدی که انسان را فرامی‏گیرد، در آخرت آتشی است که او را احاطه می‏کند.
8 - توجّه به فرجام شوم کافران، نقش مهمی در تربیت انسان دارد. (للظالمین ناراً احاط بها...)
9- معاد، جسمانی است. (یشوی الوجوه)