(91) أَوْ تَکُونَ لَکَ جَنَّةٌ مِّن نَّخِیلٍ وَعِنَبٍ فَتُفَجِّرَ الْأَنْهَرَ خِلَلَهَا تَفْجِیراً
یا برای تو باغی از خرما و انگور باشد که از میان آن، نهرها جاری گردانی.
نکتهها:
«یَنبوع»، به چشمهای گفته میشود که خشک نشودو همواره بجوشد.
مشرکان که منکر اعجاز قرآن بودند، شرط ایمان آوردن خود را رسیدن به مادّیات قرار داده و توقّعات نابجایی از پیامبر داشتند. غافل از آنکه پیامبران، برای اثبات نبوّت خود معجزه انجام میدهند، نه برای اِشباع هوسهای مردم لجوج، یا سرگرمی و تفریح، یا فرار از کار و تلاش.
در واقع توقّع نابجا، قساوت، لجاجت، بهانهگیری، ناآگاهی به هدف و بیادبی دست به دست هم میداد و سبب میشد که از پیامبر صلی الله علیه و آله درخواستهای غیر منطقی داشته باشند، از قبیل: چشمهی آب، باغ، رودخانه، سقوط آسمان، احضار خدا و فرشتگان، خانهی طلا، پرواز به آسمان، نامهی خصوصی از سوی خدا.
پیامها:
1- هر کس به قدر فکرش درخواست دارد، ملاک نبوّت در دید مشرکان باغ و چشمه و مادّیات بود. (لن نؤمن لک حتی تفجر...)
2- هدف پیامبران، ارشاد مردم به توحید بود، ولی گروهی به فکر باغ و طلا و نقره بودند. (لن نؤمن لک حتّی تفجر لنا...)
3- هر درخواست و توقّعی منطقی نیست. از پیامبران و مبلغان مکتبی، توقّعات نابجا زیاد است. (حتی تفجر...)