(114) فَتَعَلَی اللَّهُ الْمَلِکُ الْحَقُّ وَلَا تَعْجَلْ بِالْقُرْءَانِ مِن قَبْلِ أَن یُقْضَی إِلَیْکَ وَحْیُهُ وَقُل رَّبِّ زِدْنِی عِلْماً
پس (بدان که) بلند مرتبه است خدای فرمانروای بر حقّ، و تو (ای پیامبر!) بر خواندن قرآن پیش از آنکه وحی آن بر تو پایان یابد شتاب مکن و بگو: پروردگارا! علم مرا زیاد کن.
نکتهها:
از عبارت «لاتعجل بالقرآن»**نظیر این عبارت در سوره قیامت، آیه 18 نیز آمده است. (لاتحرّک به لسانک لتعجل به)*** بهدست میآید که پیامبراکرم صلی الله علیه و آله مجموعه آیات قرآن را میدانسته و آن را پیشخوانی میکرده است واین خود دلیل روشنی است بر آنکه قرآن مجید دو بار بر پیامبر نازل شده است، یکبار به صورت دفعی و بار دیگر به شکل تدریجی و آنچه را پیامبر در نزول دفعی در شب قدر دریافت کرده بوده، در هنگام نزول تدریجی، قبل از وحی میخوانده است.**تفسیر المیزان.***
میان شتابزدگی و عجله از یک طرف و سرعت و سبقت که در قرآن با عباراتِ (سارعوا)**آلعمران، 133.***، (سابقوا)**حدید، 21.*** مورد ستایش و دستور قرار گرفته از طرف دیگر، تفاوت و اختلاف اساسی وجود دارد. حُسن سرعت و سبقت در جایی است که تمام مسائل محاسبه و تنظیم شده باشد، لذا نباید فرصت و وقت را از دست داد، ولی شتابزدگی و عجله در جایی است که هنوز موعد انجام نرسیده و یا نیاز به تکمیل و بررسی است، از این روی میبایست درنگ کرد.
سرچشمهی عجله و شتاب، گاه امور منفی چون کم صبری، غرور و اظهار وجود است که البتّه این صفات، مذموم، و از ذات مقدّس نبوی به دور است، و گاهی به خاطر شدّت عشق و علاقه به دریافت مطلب و دلسوزی برای حفظ چیزی است، که در این صورت امر نیکویی به شمار میرود و تعجیل پیامبر صلی الله علیه و آله در وحی از این جهت بوده است، یعنی دریافت عاشقانه، و هیجان و نگرانی برای حفظ وحی.
خداوند، حضرت موسی علیه السلام را برای آموزش در اختیار حضرت خضر گذاشت، لذا موسی علیه السلام از او کسب اجازه کرد که (هل اتّبعک علی ان تعلّمن ممّا علّمت رشدا)**کهف، 66.*** آیا اجازه میدهی که من همراه و پیرو تو باشم تا از آنچه آموختهای به من نیز بیاموزی؟ امّا تعلیم و آموزش پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله را ذات مقدّس الهی بر عهده گرفت و به او فرمود: (قل ربّ زدنی علما) بگو: پروردگارا! علم مرا زیاد کن.
اوّلین معلّم، خداوند علاّم و علیم است، (علّم آدم الاسماء)**بقره، 31.***، (الرحمن، علّم القرآن، علّمه البیان)**الرحمن، 1 - 3.*** پس علم را از او بخواهیم. (ربّ زدنی علماً)
در حدیث آمده است که رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: اگر روزی بر من بگذرد و در آن بر علم من افزوده نشود، آن روز برای من مبارک نیست.**تفسیر نورالثقلین.***
پیامها:
1- آفرینش بیهدف و انسان رها نیست، زیرا بیهودگی وبیهدفی در شأن خدا نیست. (فتعالی اللّه)
2- ذات مقدّس الهی را از هر فکر و اندیشهای برتر و افعال او را از هر امر باطل، پاک ومنزّه بدانیم. (فتعالی اللّه)
3- حکومت حکیمانه، حقیقی، مطلق ومنحصربهفرد، از آنِ خداست. (الملکالحق)
4- پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله عاشقانه طالب شنیدن و گرفتن وحی بود. (لاتعجل بالقرآن)
5 - فراگیری هر چیزی به تناسب خود آدابی دارد. (لا تعجل بالقرآن)
6- نهیها وعتابهای قرآن نسبت به پیامبر، نشانهی صداقت پیامبر است وگرنه کسی خود را مورد نهی وعتاب قرار نمیدهد. (لاتعجلبالقرآن)
7- در بیان قوانین الهی، باید به شرایط زمانی توجّه کرد. (لاتعجل... قبل ان یقضی)
8 - علم را از عالم حقیقی طلب کنیم. (ربّ زدنی علما)
9- برای علم و دانش نهایتی نیست و فارغ التحصیل معنا ندارد. (زدنی علما)
10- علم حقیقی، قرآن مجید است. (لا تعجل بالقرآن - و قل ربّ زدنی علما)
11- اگر کسی را از چیزی نهی میکنیم، در مقابل، راه صحیح و حقّ را هم به او نشان دهیم. (لا تعجل - قل ربّ زدنی علما)
12- افزون طلبی در کمالات ارزش است. (ربّ زدنی علما)
13- علم، وسیلهی رشد انسانهاست. (ربّ زدنی علما)
14- علمی دارای ارزش و اعتبار است که همراه با فراگیری آن، ظرفیّت انسان نیز زیاد شود و رشد کند. (زدنی علما)، نه، «زد علمی»
15- اگر چه خداوند میتواند بدون دعا هم لطف کند، ولی از پیامبرش میخواهد که دعا نماید. (قل ربّ زدنی علما)
16- در دعا از کلمه ربّ و ربوبیّت خدا استمداد کنیم. (ربّ زدنی علما)
17- جز خداوند، علم همه حتّی علم پیامبر محدود است. (ربّ زدنی علما)