(15) هَؤُلَا ءِ قَوْمُنَا اتَّخَذُواْ مِن دُونِهِ ءَالِهَةً لَّوْلَا یَأْتُونَ عَلَیْهِم بِسُلْطَنٍ بَیِّنٍ فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَی عَلَی اللَّهِ کَذِباً
آنان قوم مایند که به جز او، خدایان دیگری گرفتهاند. چرا آنان دلیل آشکاری بر خدایان خود نمیآورند؟ پس کیست ستمکارتر از کسی که بر خداوند، دروغی افترا بندد؟
نکتهها:
با اینکه در کلمهی «افتراء» نسبت دروغ نهفته است، ولی بازهم کلمه «کذباً» در آیه مطرح شده است. این شاید به خاطر آن باشد که افترا دو گونه است: گاهی امکان نسبت هست، ولی گاهی امکان نسبت هم نیست و شرک از نوع دوّم است. زیرا شریک برای قدرت و علم بینهایت محال است.
پیامها:
1- بیتفاوتی نسبت به گمراهی وانحراف دیگران، ممنوع است. (هؤلاء قومنا) (اصحاب کهف، از انحراف قوم خود ناراحت بودند.)
2- بزرگترین دغدغهی مردان خدا، انحراف عقیدتی مردم است. (اتّخذوا من دونه آلهة)
3- تقلید و تبعیّت از محیط در عقاید، منطق صحیحی نیست، برای عقاید، باید دلیل روشن داشت. (قومنا اتخّذوا ... لولا یأتون علیهم بسلطان مبین)
4- شرک، افترا بر خدا و بی دلیل است. (ممن افتری علی الله)
5 - دروغ، ظلم است و دروغگو ظالم، و کسی که به خدا دروغ بربندد، ظالمتر است. (فمن اظلم)