(79) أَمَّا السَّفِینَةُ فَکَانَتْ لِمَسَکِینَ یَعْمَلُونَ فِی الْبَحْرِ فَأَرَدْتُّ أَنْ أَعِیبَهَا وَکَانَ وَرَآءَهُم مَّلِکٌ یَأْخُذُ کُلَّ سَفِینَةٍ غَصْباً
اما آن کشتی (که سوراخ کردم) از آنِ بینوایانی بود که در دریا کار میکردند. خواستم آن را معیوبش کنم، (چون) در کمین آنان پادشاهی بود که غاصبانه و به زور، هر کشتی (سالمی) را میگرفت.
نکتهها:
«وراء» به هر مکان پنهانی و پوشیده گفته میشود؛ خواه آن مکان روبروی انسان باشد، یا پشت سر او.
آنچه را انسان مشاهده میکند، یک چهرهی ظاهری امور است که چه بسا برای آن، چهرهی باطنی نیز وجود داشته باشد. ظاهر کارهای خضر در دیدگاه حضرت موسی کار خلاف بود، ولی در باطن آن، راز و رمز و حقیقتی نهفته بود.
خضر، کشتی را بهگونهای سوراخ نکرد که آب در آن رفته وسبب غرق شود، بلکه آن را معیوب ساخت. چهبسا عیبها ونواقصی که مصلحتها در آن است.**بسا شکست کز آن کارها درست شود کلید رزق گدا پای لنگ و دست شل است (صائب)***
معیوب کردن کشتی برای آن بود که به دست آن پادشاه ستمگر نیفتد و آن بینوایان، بینواتر نشوند. در واقع دفع اَفسد به فاسد بود. که این کار همه کس نیست و تشخیص اهمّ و مهم کار دین شناسان عمیق است.
اهلبیت علیهم السلام ، گاهی برخی یاران خالص خود را در حضور دیگران نکوهش و عیبجویی میکردند، تا مورد سوءظنّ حکومت ستمگر قرار نگیرند و جانشان سالم بماند. چنان که امام صادق علیه السلام از زراره انتقاد علنی کرد تا از آزار عبّاسیان درامان باشد، سپس به او پیام داد که برای حفظ جان تو چنین کردم. آنگاه این آیه را تلاوت کردند: «اما السفینة...» و فرمودند: تو بهترین کشتی این دریایی که طاغوت در پی تو و مراقب توست.**تفسیر نورالثقلین.***
کسانی پا به دنیای اسرار گذاشته و به باطن اشیا آگاه میشوند که از مرحلهی ظاهر گذشته باشند، همچون موسی علیه السلام که عالم به شریعت بود و به آن عمل میکرد، در دورهی همراهی با خضر، به اسرار باطنی نیز آگاه شد.
پیامها:
1- مراعات نظم در شیوهی آموزش مهم است. سؤال اوّل از شکستن کشتی بود، ابتدا پاسخ همین سؤال مطرح میشود. (امّا السفینة)
2- اسرار ناگفته و راز کارها، روزی آشکار میشود. (امّا السفینة)
3- شخص حکیم، هرگز کار لغو نمیکند و اعمالش براساس حکمت ومصلحت است.** گر خضر، در بحر کشتی را شکست صد درستی، در شکست خضر هست (مولوی)*** (امّا السفینة)
4- افراد متعهّد، باید حافظ حقوق و اموال محرومان باشند. (فکانت لمساکین...)
5 - اولیای خدا دلسوز مساکین و محرومانند. (لمساکین)
6- چه بسا کسانی با داشتن سرمایه و کار، باز هم درآمدشان برای مخارجشان کافی نباشد و از نظر قرآن، مسکین محسوب شوند. (مساکین یعملون)
7- شرکت در سرمایه وکار، عقد قانونی ودر ادیان قبل نیز بوده است.(مساکین یعملون)
8 - باید حاکمان غاصب را از دستیابی به اموال مردم محروم کرد. (اعیبها... ملک یأخذ)
9- دفع افسد به فاسد جایز ورعایت اهمّ ومهم لازم است. (اعیبها... ملک یأخذ)
10- طاغوتها به کم راضی نیستند. به فقرا و سرمایههای اندک هم رحم نمیکنند. (یأخذ کل سفینةٍ)
11- هر چند کار خضر به فرمان خدا بود، (ما فعلتُه عن أمری) امّا برای رعایت ادب، عیبدار ساختن کشتی را به خود نسبت داد. (أعیبها)
12- کار پیامبران معمولاً براساس قوانین ظاهری است، امّا وظیفهی خضر، براساس واقعیّات بود. (اردت ان اعیبها... ملک یأخذ)