تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نور جلد 7
حاج شیخ محسن قرائتی

سوره کهف آیه 22

(22) سَیَقُولُونَ ثَلَثَةٌ رَّابِعُهُمْ کَلْبُهُمْ وَیَقُولُونَ خَمْسَةٌ سَادِسُهُمْ کَلْبُهُمْ رَجْماً بِالْغَیْبِ وَیَقُولُونَ سَبْعَةٌ وَثَامِنُهُمْ کَلْبُهُمْ قُل رَّبِّی أَعْلَمُ بِعِدَّتِهِم مَّا یَعْلَمُهُمْ إِلَّا قَلِیلٌ فَلَا تُمَارِ فِیهِمْ إِلَّا مِرَآءً ظَهِراً وَ لَا تَسْتَفْتِ فِیهِم مِّنْهُمْ أَحَداً
بزودی خواهند گفت: (اصحاب کهف) سه نفر بودند، چهارمینشان سگشان بود و (عدّه‏ای) گویند: پنج نفر بودند، ششمین آنان سگشان بود. (این سخنی بی‏دلیل و) پرتاب تیرِ گمان به گذشته‏ای ناپیداست. و (عدّه‏ای دیگر) گویند: هفت تن بودند و هشتمین آنان سگشان بود. بگو: پروردگارم به تعدادشان داناتر است (و شمار) آنان را جز اندکی، کسی نمی‏داند. پس درباره‏ی آنان جز به ظاهر (و آنچه آشکار کرده‏ایم)، مجادله مکن و درباره‏ی ایشان از هیچ کس از (اهل کتاب) نظر مخواه.
نکته‏ها:
در مورد «رابعهم» و «سادسهم»، کلمه‏ی «واو» نیامده است، ولی همراه «ثامنهم»، «واو» آمده است، شاید به این جهت که نظریّه‏ی سه نفر یا پنج نفر بودن آنان، از نااهلان است که خدا هم تعبیر «رجماً بالغیب» دارد، ولی نظریّه‏ی هفت تن بودن از مؤمنان و اهل دقّت است.**این نظریه را ابن عباس از امیرالمؤمنین علیه السلام نقل کرده است.*** از این رو، کلمه‏ی «رَجماً بالغیب» نیامده وبه احترام آنان، میان اصحاب کهف و سگشان با واوِ عاطفه فاصله شده است.
اگر حرکت‏ها با ارزش وانسان‏ها هدف داشته باشند، وابسته‏ها و متعلّقات و حتی حیوانات همراه نیز باید به حساب آیند. چون حیوان بودن و نجس بودن دلیل بر بی‏ارزشی نیست. در این آیه سه بار از سگ یاد شده و در آیه‏ی 18 نیز به نقش مثبت سگ اصحاب کهف اشاره شده است. (وکلبهم باسط ذراعیه بالوصید)
در آیات مختلف این سوره از حدس‏گرایی انتقاد شده است:
(ربّکم اعلم بمالبثتم) آیه 19، (ربّهم اعلم بهم) آیه 21، (ربّی اعلم بعدّتهم) آیه 22 و (قل اللّه اعلم بما لَبثوا) آیه 26.
پیام‏ها:
1- قرآن از آینده خبر می‏دهد. (سیقولون)
2- سخن بی‏دلیل نگوییم و به تخمین و حدس تکیه نکنیم. (رجماً بالغیب)
3- در موارد غیر لازم باید از بحث و جدل چشم پوشید. (لا تمار فیهم ...)
4- به جای اندیشیدن به عدد، به هدف بیندیشید و دنبال دانستنی‏های بی‏فایده نروید. (لا تستفت فیهم منهم احداً)
5 - دانستن وسؤال از هرکسی جایز نیست، از نااهلان نپرسیم. (لاتستفت... منهم)