آیه
مَآ أَفَآءَ اللَّهُ عَلَی رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَی فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِی الْقُرْبَی وَالْیَتَامَی وَالْمَسَاکِینِ وَابْنِ السَّبِیلِ کَیْ لَا یَکُونَ دُولَةً بَیْنَ الْأَغْنِیَآءِ مِنکُم وَمَآ آتَاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاکُمْ عَنْهُ فَانتَهُواْ وَاتَّقُواْ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعِقَابِ
ترجمه
آنچه را خداوند از اهل آبادیها به رسولش بازگرداند، پس برای خدا و برای رسول و برای خویشاوندان و یتیمان و مستمندان و در راه ماندگان است تا (این اموال) تنها میان ثروتمندان شما در گردش نباشد و آنچه پیامبر برای شما آورده، بگیرید و آنچه شما را از آن بازداشته، ترک کنید و از خدا پروا کنید که خداوند، سخت کیفر است.
نکته ها
«دولة» به معنای گردش و دست به دست کردن اموال است.
در قرآن، چهار مرتبه به لزوم پشتیبانی اقتصادی از اهل بیت پیامبرعلیهم السلام اشاره و به پرداخت بخشی از خمس، فییء و دیگر درآمدها به آنان تأکید شده است: «و لذی القربی»**انفال، 41.***، «و لذی القربی»**حشر، 7.***، «و آت ذا القربی حقّه»**اسراء، 26.*** و «فآت ذا القربی حقّه»**روم، 38.***
در آیه چهارم این سوره برای کسانی که با پیامبر مخالفت میکنند، عبارتِ «شدید العقاب» آمده بود و در این آیه نیز برای افرادی که ممکن است به تقسیم فیئ توسط پیامبر ایراد بگیرند، عبارتِ «شدید العقاب» آمده است.
در این آیه، ابتدا حکم آمده، «فللّه و للرسول و لذی...» سپس دلیل حکم، «کی لایکون دولة...» و در پایان، توجه به احکام حکومتی پیامبر مطرح شده است.
خداوند برای «ذی القربی» هم مقام معنوی را سفارش کرده «قل لاأسئلکم علیه أجراً الا المودّة فی القربی»**شوری، 23.*** و هم پشتوانه اقتصادی را. «ما افاء اللّه... لذی القربی»
گرچه برای تقسیم فیئدر این آیه شش مورد بیان شده، ولی لازم نیست در تمام موارد به طور یکسان تقسیم شود.**تفسیر احسنالحدیث.***
فیئ، به شخص رسول خداصلی الله علیه وآله اختصاص ندارد، بلکه برای موقعیّت و مقام و جایگاه اوست و لذا بعد از پیامبر اسلامصلی الله علیه وآله در اختیار جانشینان بر حق او یعنی اهل بیتعلیهم السلام است و در زمان غیبت، در اختیار فقهای عادلِ بی هوی و هوس.
هر کجا با تلاش رزمندگان به غنایم رسیدیم، تنها خمس آن میان شش گروه تقسیم میشود، چنانکه در آیه 41 سوره انفال آمده است، ولی هر کجا بدون زحمت چیزی بدست آید، تمامش میان آن شش گروه تقسیم میشود.
پیام ها
1- قوانین قرآن، کلی است، نه مخصوص به شأن و زمان نزول. (قانون فیئ مربوط به تمام مواردی است که کفّار آن را رها کرده و رفتهاند و مخصوص یهود بنینضیر نیست. کلمه «ما» و «قری» نشان عمومیّت است.) «ما افاء اللّه علی رسوله من اهل القری»
2- اموالِ کفّار فراری، در اختیار رهبر دینی است. «ما افاء اللّه علی رسوله»
3- نظام اسلامی به پشتوانه اقتصادی نیاز دارد که یکی از آنان فیئ و اموالی است که بدون جنگ، به خاطر فرار یا متارکه کفّار نصیب مسلمانان میشود. «ما افاء اللّه علی رسوله...»
4- رعایت ادب و شئون، در سخن لازم است. (ابتدا نام خدا، سپس رسول خدا و سپس دیگران). «للّه و للرسول...»
5 - سهم خداوند، زیر نظر پیامبر در راه رضای خدا مصرف میشود. «فللّه...»
6- فقرزدایی، جزء برنامههای اصلی اسلام است. «و المساکین»
7- اگر گردش ثروت در دست اغنیای مسلمانان ممنوع است، پس در دست کفّار قطعاً مورد نهی است. «کی لایکون دولة بین الاغنیاء...»
8 - برنامهریزان اقتصادی در نظام اسلامی باید به تعدیل ثروت وعدم تمرکز آن در دست یک گروه خاص توجه داشته باشند. «کی لایکون دولة بین الاغنیاء...»
9- اطاعت از فرامین پیامبر واجب است، زیرا پیامبر معصوم است، وگرنه به طور مطلق و بی چون و چرا دستوراتش واجب الاطاعه نبود. «ما آتاکم الرسول فخذوه...»
10- سنت پیامبر، لازم الاجرا است. «ما آتاکم الرسول فخذوه»
11- لازم نیست تمام دستورات در قرآن آمده باشد، بلکه هر امر و نهی که در سخنان پیامبر آمده باشد باید اطاعت شود. «ما آتاکم الرسول فخذوه و ما نهاکم عنه فانتهوا»
12- در انجام فرمان پیامبر، سرعت به خرج دهیم. «فخذوه... فانتهوا» (حرف فاء برای سرعت است).
13- در مسائل مالی و تقسیم آن لغزشگاهی است که باید با تقوا از آن گذشت. «ما افاء اللّه... و اتقوا اللّه»
14- اطاعت بی چون و چرا از پیامبر، نمودی از تقوا است. «ما أتاکم الرسول فخذوه... و اتقوا اللّه»
15- بی تقوایی، کیفری شدید دارد. «و اتقوا اللّه انّ اللّه شدید العقاب»
16- یاد کیفر سخت، سبب تقوا است. «و اتقوا اللّه... شدید العقاب»