آیه
ثُمَّ قَفَّیْنَا عَلَی آثَارِهِم بِرُسُلِنَا وَقَفَّیْنَا بِعِیسَی ابْنِ مَرْیَمَ وَ آتَیْنَاهُ الْإِنجِیلَ وَجَعَلْنَا فِی قُلُوبِ الَّذِینَ اتَّبَعُوهُ رَأْفَةً وَرَحْمَةً وَ رَهْبَانِیَّةً ابْتَدَعُوهَا مَا کَتَبْنَاهَا عَلَیْهِمْ إِلَّا ابْتِغَآءَ رِضْوَ انِ اللَّهِ فَمَا رَعَوْهَا حَقَّ رِعَایَتِهَا فَآتَیْنَا الَّذِینَ آمنُواْ مِنْهُمْ أَجْرَهُمْ وَکَثِیرٌ مِّنْهُمْ فَاسِقُونَ
ترجمه
سپس به دنبال آنان، پیامبران خود را پی در پی آوردیم و عیسی پسر مریم را در پی آنان آوردیم و به او(کتاب آسمانی) انجیل دادیم و در دل کسانی که او را پیروی کردند، رأفت و رحمت قرار دادیم و (اما) ترک دنیایی که از پیش خود در آوردند، ما آن را بر آنان مقرّر نکرده بودیم، مگر (آن که) به قصد جلب خشنودی خداوند (انجام دهند) ولی آنگونه که باید حقّ آن را مراعات نکردند. پس به کسانی از آنان که ایمان آورده بودند، پاداش دادیم، ولی بسیاری از آنان فاسق و نافرمان بودند
نکته ها
«رهبانیت»، از «رهبت» به معنای خوف و خشیت است. به کسانی که به انگیزه خشیت از خداوند، از مردم کناره میگیرند و به عبادت خدا میپردازند، رُهبان گفته میشود.
گرچه رهبانیّت را خدا بر پیروان حضرت عیسی واجب نکرده بود و خودشان برای رضای خدا آن را بر خود لازم کرده بودند، ولی حق آن را به جای نیاوردند و حدود آن را مراعات نکردند، نظیر نماز و روزه مستحبّی که اگر انسان با نذر بر خود لازم کرد باید آن را تمام کند.
ممکن است معنای آیه این باشد که یاران مسیح از پیش خود به سراغ رهبانیّت رفتند و ما آن را بر آنان واجب نکردیم، ولی اگر حدود آن را مراعات میکردند، مورد رضایتِ ما بود. چنانکه اصحاب کهف، برای حفظ دین خود، از مردم دوری گزیدند و غارنشین شدند.
«بدعت» به معنای نوآوری است. در امور علمی و صنعتی، ابداع و اختراع، امری پسندیده است ولی در امور دینی که پایهی آن قوانین الهی است، وارد کردن هرگونه عقیده و سلیقه شخصی، بدعت محسوب شده و قابل پذیرش نیست.
خداوند خواهان کار کامل است، لذا از کسانیکه حقّ کاری را ادا نمیکنند، مذمّت میکند و میفرماید:«فما رعوها حقّ رعایتها» و در موارد دیگر مؤمنان را به رعایت حقّ تقوا و جهاد سفارش کرده است. «اتّقوا اللّه حق تقاته»**آلعمران، 102.*** و «...حقّ جهاده»** حج، 78.***
رهبانیّت در اسلام
قرآن کریم، رهبانیّت و ترک دنیا را در آیات متعدّد رد کرده است، نظیر:
«یا أیّها النّبیّ لِمَ تحرّم ما احلّ اللّه لک»**تحریم، 1.*** ای پیامبر! چرا آنچه را خداوند برای تو حلال کرده، بر خود حرام میکنی؟
«قل مَن حرّم زینة اللّه التی اخرج لعباده و الطیبات من الرزق»**اعراف، 32.*** بگو: چه کسی زینتهایی را که خداوند برای بندگانش قرار داده و طیّبات را حرام کرده است؟
«یا أیّها الّذین آمنوا لاتحرّموا طیّبات ما احلّ اللّه لکم»**مائده، 87.*** ای مؤمنان، طیّباتی را که خداوند برای شما حلال نموده، حرام نکنید.
در تاریخ آمده است که جمعی از مسلمانان سوگند خوردند با همسران خود آمیزش نکنند، روزه دائمی بگیرند و شبها بیدار باشند، پیامبر همه را در مسجد احضار کرد و فرمود: من نکاح میکنم و شبها میخوابم، هر کس از سنّت من پیروی نکند از من نیست.**بحار، ج 67، ص 117.***
فرزند عثمان بن مظعون از دنیا رفت، پدرش در خانه منزوی شد. پیامبر او را احضار کرد و فرمود: «لم یکتب علینا الرهبانیّة انّما رهبانیّة أمّتی الجهاد فی سبیل اللّه»**بحار، ج 67، ص 115.*** خداوند بر ما رهبانیّت ننوشته است. رهبانیّتِ امّت من، جهاد در راه خداست.
امام علیعلیه السلام برای عیادت علاء بن زیاد وارد منزل او شد. او منزلی وسیع داشت. حضرت به او فرمود: تو در آخرت به این منزل محتاجتری، باید در این منزل بزرگ صله رحم، مهمانداری و... انجام دهی تا با آن آخرت را کسب کنی، علاء گفت: امّا برادرم عاصم دنیا را ترک کرده است، حضرت او را احضار کرد و فرمود: «یا عدیّ نفسه لقد استهام بک الخبیث اما رحمت اهلک و وُلدک اتری اللّه احلّ لک الطیّبات و هو یکره ان تأخذها» ای دشمن نفس، شیطان تو را فریب داده است. چرا به خانواده و فرزندانت رحم نمیکنی. آیا نمیبینی که خداوند طیّبات را برای تو حلال کرده و کراهت دارد که آن را رها کنی؟ عاصم گفت: پس چرا غذا و لباس شما، این چنین است، حضرتعلیه السلام فرمود: «انّی لست کأنتَ اَنّ اللّه تعالی فرض علی ائمّة الحق أن یقدّروا انفسهم بضعفة الناس»**بحار، ج 67، ص 118.*** حساب من از شما جداست. خداوند از حاکمان خواسته است که در سطح ضعفای جامعه زندگی کنند، البته شرایط هر زمانی نیز متفاوت است، گاهی فضای زندگی و فرهنگ مردم به گونهای است که باید مراعات کرد، همانگونه که سفارش شده، در تشییع جنازه خنده نکنید یا امام دستور داد، اگر وضع گندم کمیاب است خوراک ما نباید از گندم باشد یا سفارش شده اگر در جامعه فساد رواج دارد حسن ظن کار صحیحی نیست، به هر حال شرایط مخاطب و زمان متفاوت است و لذا در تارخ نسبت به حضرت رضا چنین میخوانیم: گروهی از صوفیّه به امام رضاعلیه السلام گفتند: وضع لباس شما خوب است و امام باید لباس و غذا و مرکبش ساده باشد. حضرت فرمود: یوسف، پیامبر خدا بود، در حالی که دیباج میپوشید و بر تخت تکیه میزد. همانا آنچه از امام انتظار است، قسط و عدالت است. آنگاه این آیه را تلاوت فرمود: «قل من حرّم زینة اللّه...».**بحار، ج 67، ص 121.***
گاهی پیامبر اکرمصلی الله علیه وآله بر بعضی زنان خود که ژولیده بودند نهیب میزد و میفرمود: «مالی اراک شعثاء مرهاء سلتاء»**بحار، ج 67، ص 122.*** چرا (در خانه) مویی ژولیده و نامرتب و بدون آرایش دارید.
از اینکه کلمه انجیل مفرد آمده میفهمیم که فقط یک انجیل بر حضرت مسیح نازل شده است، پس اناجیل متعدّد امروز از کجا پیدا شده است؟
نشانه پیروانِ حضرت عیسی رأفت و رحمت است «اتّبعوه رأفة و رحمة» ولی نشانه یاران پیامبر اسلامصلی الله علیه وآله رحمت نسبت به خودیها و شدت نسبت به معاندین است. «و الّذین معه اشداء علی الکفار رحماء بینهم»**فتح، 29.***
کلماتِ «رئوف» و «رحیم» ده بار در قرآن در کنار هم آمده است. «رئوف» به معنای دلسوزی برای رفع سختی و تلخی است و «رحیم» به معنای محبّت و رحمت بعد از رفع تلخی و سختی. رأفت در مورد دفع شرّ است و رحمت و مورد جلب خیر.
پیام ها
1- در طول تاریخ انبیا پی در پی آمدهاند و جریان نبوّت یک امر مستمر بوده است. «قفّینا علی آثارهم... قفّینا»
2- از افراد ویژه باید تجلیل ویژه کرد، نام بردن از نوح و ابراهیم و عیسیعلیهم السلام در کنار عنوان کلّیِ «رسلنا، رسله» نشانهی تجلیل ویژه است. «قفّینا... برسلنا و قفّینا بعیسی بن مریم»
3- از صفات و ویژگیهای خوب پیروان هریک از ادیان و مکاتب، باید یاد کرد. «جعلنا فی قلوب الّذین اتّبعوه رأفةً و رحمةً»
4- پیروی از پیامبران، زمینه دریافت صفای دل و رأفت و رحمت است. «اتبعوه رأفةً و رحمةً»
5 - هم باید موانع صمیمیّت را برطرف کرد، «رأفة» و هم باید عوامل محبّت را بوجود آورد. «رحمةً»
6- نوآوریهای سلیقهای و بدعت در دین، مورد پذیرش خداوند نیست. «رهبانیّة ابتدعوها ما کتبناها علیهم»
7- بدعت، از آفات و آسیبهای ادیان آسمانی است. «رهبانیّة ابتدعوها»
8 - چه بسا انگیزههای پاک و خالص که چون در مسیر شریعت الهی نبوده است، به خرافات و بدعت انجامیده است. «رهبانیّة ابتدعوها... ابتغاء رضوان اللّه»
9- کفر و فسق، قرین یکدیگرند. (در مقابل ایمان، فسق قرار گرفته است، در حالی که باید، کفر مطرح میشد.) «الّذین آمنوا... کثیر منهم فاسقون»