آیه
وَالْأَرْضَ وَضَعَهَا لِلْأَنَامِ
فِیهَا فَاکِهَةٌ وَالنَّخْلُ ذَاتُ الْأَکْمَامِ
وَالْحَبُّ ذُو الْعَصْفِ وَالرَّیْحَانُ
فَبِأَیِّ آلَا ءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ
ترجمه
و زمین را برای زمینیان قرار داد که در آن هر گونه میوه و خرمای غلافدار و دانه پوست دار و گیاه خوش بو است.
پس (ای جنّ و انس)، کدام نعمت پروردگارتان را انکار میکنید؟
نکته ها
«أنام» به معنای آفریدهها، اعمّ از جنّ و انس و همه موجودات روی زمین است. «فاکهة» به هر نوع میوه و «ریحان» به هر گیاه خوشبو گفته میشود.
«اکمام» جمع «کِمّ» به معنای پوششی است که میوه را در برمیگیرد، همان گونه که «کُمّ» به معنای آستین است که دست را میپوشاند و «کُمّه» بر وزن قُبّه به کلاهی گفته میشود که سر را میپوشاند. شاید مراد از «اکمام» در آیه، الیافی باشد که همچون الیاف روی نارگیل، دور درخت خرما را فرامیگیرد.
«حَبّ» به معنای دانه و «عَصف» به معنای برگها و اجزایی است که از گیاه جدا میشود و لذا به کاه نیز «عصف» گفته میشود.
«آلاء» جمع «اِلَی» به معنای نعمت است.
تکرار سؤالهای پی در پی همراه با انتقاد، دلیل آن است که هر نعمتی برای خود تصدیق و تکذیبی دارد.
در حدیث میخوانیم: کسیکه سوره مبارکه الرّحمن را میخواند، هر بار که به آیه «فبایّ آلاءِ ربّکما تکذّبان» میرسد، بگوید: «لابشیءٍ من آلائک ربّ اُکذّب»**بحار، ج 92، ص 306.*** یعنی ای پروردگار من! هیچ یک از نعمتهای تو را تکذیب نمیکنم.
بحث تکرار
در اینجا به مناسبت اولین مورد از موارد تکرار آیه «فبایّ آلاءِ ربّکما تکذّبان» در این سوره، بحثی پیرامون تکرار ارائه میگردد.
تکرار مثبت:
برای ایجاد یک فرهنگ، تکرار مسایل، مهم و ضروری است.
رسولخداصلی الله علیه وآله بارها فرمود: «انّی تارک فیکم الثّقلین کتاب اللّه و عترتی» تا رابطه قرآن و عترت را در میان مردم محکم سازد.پس از نزول آیه «و امر اهلک بالصّلاة»**طه، 132.*** تا چند ماه رسول خداصلی الله علیه وآله هنگام صبح در خانه فاطمه زهراعلیها السلام میآمد و میفرمود: «الصّلاة الصّلاة»**بحار، ج35، ص207.*** تا به مردم اعلام کند اهل بیت من همان کسانی هستند که در خانه علی و فاطمه هستند.
در حدیث میخوانیم: دلیل چهار مرتبه تکرار «اللّه اکبر» در آغاز اذان، آن است که مردم از غفلت درآیند ولی هنگامی که متوجّه شدند، باقی جملات به دو بار تقلیل مییابد.**علل الشرایع، ج1، ص259.***
گاهی حضرت علیعلیه السلام به خاطر ایجاد حساسیّت در مردم، الفاظی را تکرار میکردند. چنانکه به فرزندانش وصیّت میکند: «اللّه اللّه فی الایتام...»، «اللّه اللّه فی جیرانکم»، «اللّه اللّه فی الصلاة»، «اللّه اللّه فی القرآن...»**نهجالبلاغه، نامه 47.*** که لفظ جلاله «اللّه» تکرار شده است.
تکرار نماز در هر شبانه روز، برای آن است که هر روز گامی به خداوند نزدیک شویم. کسی که از پلههای نردبان بالا میرود، در ظاهر، پای او کاری تکراری انجام میدهد ولی در واقع در هر حرکت گامی به جلو و رو به بالا میگذارد. کسی که برای حفر چاه کلنگ میزند، در ظاهر کاری تکراری میکند، ولی در واقع با هر حرکت، عمق چاه بیشتر میشود. انسان با هر بار نماز و ذکر و تلاوت آیهای گامی به خدا نزدیک میشود تا آنجا که درباره پیامبر اکرمصلی الله علیه وآله میخوانیم: «دنی فتدلّی فکان قاب قوسین او ادنی»**نجم، 9.*** چنان به خدا نزدیک شد که به قدر دو کمان یا نزدیکتر شد.
تکرار سفارش به تقوا در هر یک از خطبههای نماز جمعه در هر هفته، بیانگر نقش تکرار در تربیت دینی مردم است.
اصولا بقای زندگی با تنفس مکرر است و کمالات، در صورت تکرار حاصل میشود. با یک بار انفاق و رشادت، ملکه سخاوت و شجاعت در انسان پیدا نمیشود، همان گونه که رذائل و خبائث در صورت تکرار، در روح انسان ماندگار میشوند.
دلایل تکرار در قرآن
تکرار، گاهی برای تذکّر و یادآوری نعمتهای گوناگون است. نظیر تکرار آیه «فبایّ آلاء ربّکما تکذبان»
گاهی برای هشدار و تهدید خلافکاران است. نظیر تکرار آیه «ویل یومئذٍ للمکذّبین»**مرسلات، 15.***
گاهی برای فرهنگسازی است. نظیر تکرار «بسم اللّه الرّحمن الرّحیم» در آغاز هر سوره.
گاهی برای اتمام حجّت است. نظیر تکرار آیه «و لقد یسّرنا القرآن للذکر فهل من مدّکر»**قمر، 17.***
گاهی برای انس بیشتر و نهادینه شدن است. نظیر تکرار آیه «اذکروا اللّه ذکرا کثیراً»**احزاب، 41.***
گاهی برای بیان دستورات جدید است. نظیر تکرار «یا ایها الّذین آمنوا..»
گاهی به منزله قطعنامه برای هر فراز از مطلب یا سخنی است. چنانکه در سوره شعراء پس از پایان گزارش کار هر پیامبری، میفرماید: «انّ ربّک لهو العزیز الرحیم»
گاهی تکرار، نشان دهنده وحدت هدف و شیوه است. در سوره شعراء بارها جمله «فاتقوا اللّه و اطیعون» از زبان پیامبران متعدد تکرار شده که بیانگر آن است که شعار و هدف همه آنان یکی بوده است.
پیام ها
1- تمام هستی یک مدبّر دارد، نه آن گونه که بعضی مشرکان برای هر یک از آسمان و زمین یک مدبّر خاص میپنداشتند. «السّماء رفعها... و الارض وضعها»
2- زمین برای کامیابی و بهرهبرداری همه موجودات زمینی و از جمله انسان است. «وضعها للانام»
3- قرآن، ابتدا نعمتهای معنوی و سپس نعمتهای مادّی را شمارش میکند. «علّم القرآن... علّمه البیان... فیها فاکهة و النّخل»
4- میوه، نقش مهمی در تغذیه انسان دارد. بعد از آفرینش زمین، نام میوه آمده است. «والارض... فیها فاکهة»
5 - در میان میوهها، ارزش خرما از بقیه جداست. «فیها فاکهة... والنّخل»
6- پوسته و حتّی غلاف دور نباتات، نعمت است. «والحبّ ذو العصف»
7- بوی خوشِ گیاهان، یکی از نعمتهای الهی است. «و الریحان»
8 - تکذیب آیات الهی، سرزنش را به دنبال دارد. «فبایّ آلاء ربّکما تکذبان»
9- جن نیز مثل انسان، مسئول، مکلّف و بهرهمند از نعمتهای زمین است. «فبایّ آلاء ربّکما تکذّبان»
10- خداوند نعمتها را برای رشد و تربیت همه جانبه انسان و جن آفریده است. «آلاءِ ربّکما»