آیه
أَفَعَیِینَا بِالْخَلْقِ الْأَوَّلِ بَلْ هُمْ فِی لَبْسٍ مِّنْ خَلْقٍ جَدِیدٍ
وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ وَنَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ
ترجمه
مگر در آفرینش نخستین عاجزیم (تا از باز آفریدن شما در رستاخیز ناتوان باشیم)، بلکه آنان از آفرینش جدید در اشتباه و تردیدند.
و همانا ما انسان را آفریدهایم و هر چه را که نفسش او را وسوسه میکند میدانیم و ما از شریان و رگ گردن به او نزدیکتریم (و بر او مسلّطیم).
نکته ها
کلمه «عیینا» از «عی» به معنای عجز و ناتوانی، «لَبس» به معنای خلط و اشتباه و مشتبه شدن است.
«وسوسه» در لغت به معنای صدای آهسته است و در اصطلاح، کنایه از افکار ناپسندی است که بر فکر و دل انسان میگذرد.
کلمه «ورید» از ریشهی «ورود» به معنای رفتن به سراغ آب است. از آنجا که این رگ، شاهراه گردش خون میان قلب و دیگر اعضای بدن است، آن را «ورید» گفتهاند.
برای ارشاد منحرفان، از هر شیوه صحیحی باید استفاده کرد. در آیات قبل نمونههایی از قدرت خداوند در هستی و نمونههایی از سرنوشت شوم کسانی که تکذیب میکردند، بیان شد. این آیات، وجدان و عقل مردم را مخاطب قرار داده که مگر ما در آفرینش اول عاجز شدیم تا از آفرینش دوم بازمانیم.
مشابه جملهی «نحن أقرب الیه من حبل الورید»، این آیه است: «انّ اللّه یحول بین المرء و قلبه»**انفال، 24.*** خداوند میان انسان و قلب او حایل میشود.
سرچشمهی وسوسه، سه چیز است:
الف) نفس و خواهشهای نفسانی. «توسوس به نفسه»
ب) شیطان. «فوسوس لهما الشیطان»**اعراف، 20.***
ج) بعضی انسانها و جنّیان. «الّذی یوسوس فی صدور النّاس من الجِنّة والناس»**ناس، 5 و 6.***
علم خداوند به امور ما به دو علت است:
الف) چون آفریدگار ماست و خالق، مخلوق خود را میشناسد: «الا یعلم من خلق»**ملک، 14.***،
«و لقد خلقنا الانسان و نعلم ما توسوس به نفسه»
ب) چون بر ما احاطه دارد. «نعلم... و نحن أقرب الیه من حبل الورید»
لذا علم خدا دقیق، گسترده و بی واسطه است.
ریشهی شک در معاد دو چیز است:
یکی اینکه خدا از کجا میداند هر کس چه کرده و ذرّات او در کجاست؟
دیگر اینکه از کجا میتواند دوباره بیافریند؟
این آیه به هر دو جواب میدهد:
او میتواند، چون قبلاً انسان را آفریده است. «ولقد خلقنا الانسان»
او میداند، چون وسوسههای نادیدنی را هم میداند. «نعلم ما توسوس به نفسه»
پیام ها
1- آفرینش هر موجود، گواه بر قدرت آفریدگار بر آفرینش مجدد آن است. اگر آفریدن اول ممکن بود، خلقت دوباره نیز ممکن است. «افعیینا بالخلق الاول»
2- در گفتگو با مخالف، کوتاهترین و رساترین کلمات را بکار ببرید. «افعیینا بالخلق الاول» (ممکن شمردن یکی و محال شمردن دیگری تناقض است)
3- کافران، دلیلی بر انکار معاد ندارند، تنها شک و تردید است. «بل هم فی لبس من خلق جدید»
4- اگر میخواهید عقیدهای سالم داشته باشید باید وسوسهها را از خود دور کرده و نفس خود را اصلاح کنید. (انکار قیامت به خاطر آن است که خود را از وسوسهها پاک نکردهاید.) «بل هم فی لبس... و نعلم ما توسوس به نفسه»
5 - علم و احاطهی خداوند به بشر، در طول حیات اوست. «نحن أقرب الیه من حبل الورید»