آیه
حم
تَنزِیلُ الْکِتَابِ مِنَ اللَّهِ الْعَزِیزِ الْحَکِیمِ
مَا خَلَقْنَا السَّمَوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَیْنَهُمَآ إِلَّا بِالْحَقِّ وَأَجَلٍ مُّسَمّیً وَ الَّذِینَ کَفَرُواْ عَمَّآ أُنذِرُواْ مُعْرِضُونَ
ترجمه
حا، میم.
نزول (این) کتاب، از جانب خداوند عزیز حکیم است.
ما آسمانها و زمین و آنچه را میان آنهاست، جز بر اساس حق و زمانبندی مشخّص نیافریدیم، و(لی) کسانی که کفر ورزیدند، از آنچه بدان هشدار داده شدهاند، رویگردانند.
نکته ها
سرآغاز هفت سورهی غافر، فصّلت، شوری، زخرف، دخان، جاثیه و احقاف، حروف مقطعهی «حم» است که به «حوامیم سبعه» معروف است.
از تکرار آیه «حم، تنزیل الکتاب...» در چند سوره پشت سر هم، میتوان فهمید که مسائل مهم و اساسی را باید تکرار کرد.
عزّت، از اوصاف و کمالاتی است که هم برای خدا آمده، «من اللّه العزیز»، هم برای کتابِ خدا، «انّه لکتاب عزیز»**فصّلت، 41.*** هم برای پیامبر خدا و مؤمنان به خدا آمده است. «انّ العزّة للّه و لرسوله و للمؤمنین»**منافقون، 8 .***
آفرینش هستی، حکیمانه و بر اساس حقّ است. اگر در هستی با چیزی برخورد کردیم که اسرار وجودی آن را نفهمیدیم، به آفریدگار آن خدشهای وارد نیست، بلکه مشکل محدودیّت علمی ما میباشد، چنانکه در جای دیگر میخوانیم: «و ما خلقنا السّموات و الارض و ما بینهما لاعبین، ما خلقناهما الاّ بالحقّ و لکن أکثرهم لایعلمون»**دخان، 38-39.***
با کمی دقّت در آیاتی که پس از حروف مقطعه «حم» آمده، نتیجه میگیریم که قرآن:
از سرچشمه علم و عزّت خداوند است. «تنزیل الکتاب من اللّه العزیز العلیم»**غافر، 2.***
از سرچشمه رحمت و محبّت اوست. «تنزیل من الرّحمن الرحیم»** فصّلت، 2. ***
از سرچشمه قدرت و حکمت اوست. «کذلک یوحی... اللّه العزیز الحکیم»** شوری، 3. ***
کتابی روشن و روشنگر و مایهی اندیشه و تعقّل است. «الکتاب المبین... قرآناً عربیّاً لعلّکم تعقلون»** زخرف، 2 - 3. ***
کتابی مبارک و مایهی برکت است. «و هذا کتاب أنزلناه مبارک فاتّبعوه»** انعام، 155. ***
یکی از عوامل اساسی انحراف انسان، عدم توجّه به محدود بودن و فانی بودن دنیا و توهّم جاودانه بودن خود است، لذا انسان به فرموده قرآن به راهها و روشهای گوناگونی برای جاودانه ماندن خود دست میزند:
گاهی برای بقای خود به جمع مال و ثروت و شمار و حساب و کتاب آن میپردازد و توفیق هیچ انفاقی ندارد. «الّذی جمع مالاً و عدّده . یحسب انّ ماله اخلده»** هُمَزه، 2 - 3. ***
گاهی برای جاودانگی خود بناهایی محکم میسازد. «و تتّخذون مصانع لعلّکم تخلدون»** شعراء، 129. ***
گاهی برای همیشگی خود به زورگویی و لشکرکشی و قدرتطلبی روی میآورد. «واستکبر هو و جنوده فی الارض بغیر الحقّ و ظنّوا انّهم الینا لایرجعون»** قصص، 39. ***
گاهی به پندار خود، در صدد مقابله با مرگ و قهر الهی برمیآید. «وظنّوا انّهم مانعتهم حصونهم»** قصص، 39. ***
غافل از آنکه محدودیّت عمر، حقیقتی است که در مورد همه جریان دارد. «اینما تکونوا یدرککم الموت و لو کنتم فی بروج مشیّدة»**نساء، 78. *** و قرآن همواره خطر غفلت را به انسان تذکّر داده است. «ما خلقنا السّموات و الارض و ما بینهما الاّ بالحقّ و أجل مسمّی»
پیام ها
1- نزول قرآن، تنها از جانب خداوند عزیز و حکیم مقدور است و از عهده بشر خارج است. «تنزیل الکتاب من اللّه العزیز الحکیم»
2- برنامههای قرآن، هر چند آسمانی و متعالی است، امّا در حدّ فکر و توان محدود بشر، نازل شده است. «تنزیل الکتاب»
3- چون نزول قرآن از سوی خداوندی است که سرچشمه عزّت و حکمت است، لذا برنامهها و دستورات آن فرد و جامعه را به سوی عزّت و استواری سوق میدهد. «من اللّه العزیز الحکیم»
4- عزّت و قدرت خداوند، آمیخته با حکمت و کاردانی است. «اللّه العزیز الحکیم»
5 - نظام هدفدار، بدون برنامه نمیشود. تکوین و تشریع، بر اساس حق و حکمت است. «الکتاب... الحکیم - خلقنا... بالحق»
6- در نظام آفرینش، کژی، انحراف، سستی، پستی، نادرستی و بیهودگی جایی ندارد. «ما خلقنا السّموات و الارض و ما بینهما الا بالحق»
7- آسمانها و زمین و تمام هستی، زمان و فرجامی حساب شده و سنجیده دارند و اتفاقی و بیحساب نیستند. «خلقنا... بالحق و أجل مسمی»
8 - لازمهی حقّانیّت آفرینش، وجود جهانی پس از آن است. (اگر معاد نباشد، بسیاری از نابرابریها و بیعدالتیها جبران نشده و موجّه نخواهد بود.) «ما خلقنا... الاّ بالحقّ و أجل مسمّی»
9- تمام پدیدهها از آغاز تا پایان، حساب شده و زیرنظر هستند. «أجل مسمّی»
10- توجّه به محدودیّت دنیا و ناپایداری نعمتها و پدیدهها، زمینه حقگرایی و دل نبستن به دنیا و هشداری برای انسان است. «أجل مسمّی»
11- نظام تکوین و تشریع برای هدایت و کمال انسان است، با این حال، برخی ناسپاسی کرده و کفر میورزند. «والّذین کفروا عما انذروا معرضون»
12- تمام هستی در مسیر حق حرکت میکند و این انسان است که میتواند با انتخاب مسیری ناحق، منحرف شود. «والّذین کفروا عمّا انذروا معرضون»
13- در نظام تعلیم و تربیت و تبلیغ، هشدار و تهدید لازم است. «اُنذروا»
14- اعراض از حق، نشانهی اراده و اختیار انسان است. «معرضون»
توضیحات
سیمای سوره احقاف
این سوره که در ابتدای جزء بیست و ششم قرآن قرار گرفته، سی و پنج آیه دارد و در مکّه نازل شده است.
«احقاف» به معنای شنهای روان است که بر اثر باد روی هم انباشته میشود. به سرزمین قوم عاد، به خاطر آنکه شنزار و ریگستان بود، احقاف میگفتند.
نام گذاری این سوره به «احقاف»، بر اساس آیه 21، در بیان ماجرای حضرت هود و قوم عاد است.
این سوره، آخرین سوره از سورههای هفتگانهای است که با حروف مقطّعهی «حم» شروع شده و در تمامی آنها بعد از این حروف، سخن از نزول قرآن و اهمیّت آن است.
امام صادقعلیه السلام فرمودند: هرکس سوره احقاف را در هر شب جمعه قرائت کند، در دنیا از ترس و هراس دنیوی ایمن باشد و در آخرت نیز ترسی ندارد.** تفسیر اثنی عشری.***