آیه
کَذَّبَتْ ثَمُودُ بِالنُّذُرِ
فَقَالُواْ أَبَشَراً مِّنَّا وَ احِداً نَّتَّبِعُهُ إِنَّآ إِذاً لَّفِی ضَلاَلٍ وَسُعُرٍ
أَءُلْقِیَ الذِّکْرُ عَلَیْهِ مِن بَیْنِنَا بَلْ هُوَ کَذَّابٌ أَشِرٌ
سَیَعْلَمُونَ غَداً مَّنِ الْکَذَّابُ الْأَشِرُ
إِنَّا مُرْسِلُواْ النَّاقَةِ فِتْنَةً لَّهُمْ فَارْتَقِبْهُمْ وَاصْطَبِرْ
ترجمه
قوم ثمود، هشدار دهندگان را تکذیب کردند.
پس گفتند: آیا از میان خود، از انسانی تک و تنها پیروی کنیم؟ در این صورت ما در گمراهی و جنونی عمیق خواهیم بود.
آیا از میان ما تنها بر او وحی نازل شده است؟ بلکه او بسیار دروغگو وخودخواه است.
در آینده خواهند دانست که دروغگو و خودخواه کیست.
همانا ما فرستادگان شتر مادهایم برای آنان (و به حضرت صالح گفتیم:) پس مراقب (پایان) کار آنان باش و شکیبایی پیشه کن.
نکته ها
«سُعُر» هم جمع «سعیر» به معنای آتش گداخته است و هم جمع «سَعْر» به معنای جنون. «اَشِر» به کسی گفته میشود که شیفتهی خود باشد.
در آیه 24، کفّار به انبیا میگویند: اگر ما تابع شما باشیم، در گمراهی و دوزخ یا جنون خواهیم بود! ولی در آیه 47 میخوانیم: «انّ المجرمین فی ضلال و سُعُر» تبهکاران در گمراهی و دوزخند.
قوم ثمود، از حضرت صالح خواستند که از دل کوه شتری را به عنوان معجزه خارج کند و او این کار را کرد، ولی مردم این شتر الهی را کشتند.
کفّار، در برابر پیامبران چند بهانه داشتند و میگفتند:
الف) او بشری مثل ماست.
ب) او یک نفر از میان خود ماست.
ج) تعداد ما زیاد است و پیروی یک جمعیّت از فردی که مثل خود و ماست، سزاوار نیست. «ابشراً منّا واحداً نتبعه»
امّا هیچ یک از این بهانهها منطقی نیست، زیرا:
اوّلاً: بشر بودن، نقطهی قوّت پیامبران است تا بتوانند الگوی دیگر افراد بشر باشند.
ثانیاً: تمام انبیا یک نفر بودند و در طول تاریخ افرادی که یک تنه قیام کردند و طرح اصلاحی داشتند کم نبودند.
ثالثاً: اصل، پیروی از حق است، نه تعداد پیروان یا رهبران.
پیام ها
1- کار قوم ثمود، تکذیبهای پی در پی بود. «کذبت ثمود بالنذر»
2- کفّار در برابر پیامبران، منطق و استدلال ندارند. میگویند: چرا او پیامبر شد و ما نشدیم؟ «أبشراً منّا...»
3- زندگی انبیا عادی و در میان مردم بوده است. «أبشراً منّا»
4- گاهی انسان چنان سقوط میکند که فردی معصوم را به پیامبری نمیپذیرد، «أبشر منّا...» ولی جماد بیشعور را خدا دانسته و آن را پرستش میکند.
5 - گاهی انسان به جایی میرسد که پیروی از پیامبر معصوم را که منطق و معجزه دارد، انحراف میپندارد. «انا اذاً لفی ضلال و سُعُر»
6- ایجاد شک و تردید در میان مردم، بستر تکذیب حق است. «کذّبت... ابشراً منا... ءَاُلقی الذکر علیه»
7- هم قرآن ذکر است، «نحن نزلنا الذکر...»**حجر، 9.*** و هم آن چه به انبیای سابق نازل شده است. «ءَاُلقی الذکر علیه من بیننا»
8 - کافران لجوج، پیامبر خدا را خودخواه میخواندند. «کذّاب اشر»
9- دروغ و خودخواهی را حتّی کفّار لجوج بد میدانند. (و به همین دلیل به پیامبر نسبت دروغ و خودخواهی میدادند). «بل هو کذّاب اشر»
10- مبلّغان دینی باید آمادگی شنیدن تندترین تهمتها را داشته باشند. «بل هو کذّاب اشر»
11- سخنان یاوه را پاسخ دهید. «فقالوا... سیعلمون...»
12- قیامت، روز آشکار شدن حقایق و رسوا شدن کافران است. «سیعلمون غداً من الکذّاب الاشر»
13- معجزات، وسیلهی آزمایش مردمند. «مرسلوا الناقة فتنة لهم»
14- پیامبران، امت خود را زیر نظر دارند. «فارتقبهم»
15- رهبران دینی باید صبور باشند. «و اصطبر»