تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نور جلد 9(دوره ده جلدی)
حاج شیخ محسن قرائتی

سوره 54. قمر آیه 23-27

آیه
کَذَّبَتْ ثَمُودُ بِالنُّذُرِ
فَقَالُواْ أَبَشَراً مِّنَّا وَ احِداً نَّتَّبِعُهُ إِنَّآ إِذاً لَّفِی ضَلاَلٍ وَسُعُرٍ
أَءُلْقِیَ الذِّکْرُ عَلَیْهِ مِن بَیْنِنَا بَلْ هُوَ کَذَّابٌ أَشِرٌ
سَیَعْلَمُونَ غَداً مَّنِ الْکَذَّابُ الْأَشِرُ
إِنَّا مُرْسِلُواْ النَّاقَةِ فِتْنَةً لَّهُمْ فَارْتَقِبْهُمْ وَاصْطَبِرْ
ترجمه
قوم ثمود، هشدار دهندگان را تکذیب کردند.
پس گفتند: آیا از میان خود، از انسانی تک و تنها پیروی کنیم؟ در این صورت ما در گمراهی و جنونی عمیق خواهیم بود.
آیا از میان ما تنها بر او وحی نازل شده است؟ بلکه او بسیار دروغگو وخودخواه است.
در آینده خواهند دانست که دروغگو و خودخواه کیست.
همانا ما فرستادگان شتر ماده‏ایم برای آنان (و به حضرت صالح گفتیم:) پس مراقب (پایان) کار آنان باش و شکیبایی پیشه کن.
نکته ها
«سُعُر» هم جمع «سعیر» به معنای آتش گداخته است و هم جمع «سَعْر» به معنای جنون. «اَشِر» به کسی گفته می‏شود که شیفته‏ی خود باشد.
در آیه 24، کفّار به انبیا می‏گویند: اگر ما تابع شما باشیم، در گمراهی و دوزخ یا جنون خواهیم بود! ولی در آیه 47 می‏خوانیم: «انّ المجرمین فی ضلال و سُعُر» تبهکاران در گمراهی و دوزخند.
قوم ثمود، از حضرت صالح خواستند که از دل کوه شتری را به عنوان معجزه خارج کند و او این کار را کرد، ولی مردم این شتر الهی را کشتند.
کفّار، در برابر پیامبران چند بهانه داشتند و می‏گفتند:
الف) او بشری مثل ماست.
ب) او یک نفر از میان خود ماست.
ج) تعداد ما زیاد است و پیروی یک جمعیّت از فردی که مثل خود و ماست، سزاوار نیست. «ابشراً منّا واحداً نتبعه»
امّا هیچ یک از این بهانه‏ها منطقی نیست، زیرا:
اوّلاً: بشر بودن، نقطه‏ی قوّت پیامبران است تا بتوانند الگوی دیگر افراد بشر باشند.
ثانیاً: تمام انبیا یک نفر بودند و در طول تاریخ افرادی که یک تنه قیام کردند و طرح اصلاحی داشتند کم نبودند.
ثالثاً: اصل، پیروی از حق است، نه تعداد پیروان یا رهبران.
پیام ها
1- کار قوم ثمود، تکذیب‏های پی در پی بود. «کذبت ثمود بالنذر»
2- کفّار در برابر پیامبران، منطق و استدلال ندارند. می‏گویند: چرا او پیامبر شد و ما نشدیم؟ «أبشراً منّا...»
3- زندگی انبیا عادی و در میان مردم بوده است. «أبشراً منّا»
4- گاهی انسان چنان سقوط می‏کند که فردی معصوم را به پیامبری نمی‏پذیرد، «أبشر منّا...» ولی جماد بی‏شعور را خدا دانسته و آن را پرستش می‏کند.
5 - گاهی انسان به جایی می‏رسد که پیروی از پیامبر معصوم را که منطق و معجزه دارد، انحراف می‏پندارد. «انا اذاً لفی ضلال و سُعُر»
6- ایجاد شک و تردید در میان مردم، بستر تکذیب حق است. «کذّبت... ابشراً منا... ءَاُلقی الذکر علیه»
7- هم قرآن ذکر است، «نحن نزلنا الذکر...»**حجر، 9.*** و هم آن چه به انبیای سابق نازل شده است. «ءَاُلقی الذکر علیه من بیننا»
8 - کافران لجوج، پیامبر خدا را خودخواه می‏خواندند. «کذّاب اشر»
9- دروغ و خودخواهی را حتّی کفّار لجوج بد می‏دانند. (و به همین دلیل به پیامبر نسبت دروغ و خودخواهی می‏دادند). «بل هو کذّاب اشر»
10- مبلّغان دینی باید آمادگی شنیدن تندترین تهمت‏ها را داشته باشند. «بل هو کذّاب اشر»
11- سخنان یاوه را پاسخ دهید. «فقالوا... سیعلمون...»
12- قیامت، روز آشکار شدن حقایق و رسوا شدن کافران است. «سیعلمون غداً من الکذّاب الاشر»
13- معجزات، وسیله‏ی آزمایش مردمند. «مرسلوا الناقة فتنة لهم»
14- پیامبران، امت خود را زیر نظر دارند. «فارتقبهم»
15- رهبران دینی باید صبور باشند. «و اصطبر»