آیه
یَغْفِرْلَکُمْ ذُنُوبَکُمْ وَیُدْخِلْکُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ وَ مَسَاکِنَ طَیِّبَةً فِی جَنَّاتِ عَدْنٍ ذَلِکَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ
ترجمه
(در این صورت،) خداوند گناهان شما را میآمرزد و به باغهایی که نهرها از زیر آنها جاری است و خانههای دل پسند در بهشتهای جاودان واردتان میکند. این رستگاری بزرگی است.
نکته ها
در آیه قبل، غلبه دین اسلام بر سایر ادیان وعده داده شد، ولی تحقق این وعده سه شرط لازم دارد:
الف) قانون کامل و جهانی که همان قرآن است، نوری که خداوند آن را کامل کرده و هیچ کس قدرت خاموش کردنش را ندارد.
ب) وجود رهبر معصوم که حضرت مهدی، بقیّة اللّه و ذخیره الهی است.
ج) آمادگی مردم که در این آیه مطرح شده است.
این آیات، هم وزن آیه 111 سوره توبه است که میفرماید: «انّ اللّه اشتری من المؤمنین أنفسهم و أموالهم بانّ لهم الجنّة...»
در تجارت چند فرض وجود دارد:
1. تجارت بد: «بئسما اشتروا به أنفسهم»**بقره، 90.***
2. تجارت بدون سود: «فما ربحت تجارتهم»**بقره، 16.***
3. تجارت کم سود: «متاع الدنیا قلیل»**نساء، 77.***
4. تجارت زیان بار: «انّ الخاسرین الّذین خسروا أنفسهم»**زمر، 15.***
5. تجارت بسیار زیان بار: «انّ الانسان لفی خُسر»**عصر، 2.***
6. تجارت رسوا: «الخسران المبین»**حج، 11.***
7. تجارت راکد: «تخشون کسادها»**توبه، 24.***
8. تجارت مستمرّ و بادوام: «تجارة لن تبور»**فاطر، 29.***
9. تجارت نجات بخش: «تجارة تنجیکم»**صف، 10.***
10. تجارت سودآور: «تجارة مُربِحة»**نهج البلاغه، خطبه 193.***
حضرت علیعلیه السلام میفرماید: قیمت شما بهشت است، پس خودتان را ارزان نفروشید: «لیس لانفسکم ثمنٌ الاّ الجنّة فلا تبیعوها الاّ بها»**بحار، ج 70، ص 132.***
دنیا، تجارتخانه اولیای الهی است: «الدنیا متجر اولیاء اللّه»**نهج البلاغه، حکمت 131.*** جالب آن که حضرت علیعلیه السلام این سخن را به کسی فرمود که از دنیا بدگویی میکرد.
در تجارت با خداوند، ما سرمایه را از خود او میگیریم و با قیمت گزاف به خودش میفروشیم.
در فرهنگ اسلام برای بسیاری از امور مادّی، مشابه معنوی نیز وجود دارد. برای مثال:
الف) خوراک مادّی: «کلوا من الطیبات»**مؤمنون، 51.***
خوراک معنوی: «فلینظر الانسان الی طعامه»**عبس، 24.*** که امامعلیه السلام میفرمایند: «الی علمه»**رجال کشی، ج4، ص3.*** یعنی، ببیند چه میآموزد.
ب) لباس مادّی: «سرابیل تقیکم»**نحل، 81.***
لباس معنوی: «و لباس التقوی ذلک خیر»**اعراف، 26.***
ج) زینت مادّی: «خذوا زینتکم عند کل مسجد»**اعراف، 31.***
زینت معنوی: «حبّب الیکم الایمان و زیّنه فی قلوبکم»**حجرات، 7.***
د) سفر مادّی: «و ان کنتم علی سفر»**بقره، 283.***
سفر معنوی: «انک کادح الی ربّک کدحاً»**انشقاق، 6.***
ه) رزق مادّی: «من الثّمرات رزقاً لکم»**بقره، 22.***
رزق معنوی: «وارزقنی حج بیتک الحرام»**دعای ماه رمضان.***
و) شیرینی مادّی: «حلاوة الدنیا»**نهجالبلاغه، حکمت 251.***
شیرینی معنوی: «حلاوة الایمان»**بحار، ج 87، ص 201.***، «حلاوة وُدّک»**بحار، ج 90، ص 147.***
ز) پاداش مادّی: «جنات تجری من تحتها الانهار...»**بقره، 25. (27 بار در قرآن آمده است).***
پاداش معنوی: «و رضوان من اللّه اکبر»**توبه، 72.***
ح) پدر مادّی: «و والد و ما ولد»**بلد، 3.***
پدر معنوی: «أنا و علیٌ ابوا هذه الامّة»**بحار، ج 36، ص 11.***
ط) هجرت مادّی: «و هاجروا»**انفال، 72.***
هجرت معنوی: «و الرّجز فاهجر»**مدّثر، 5.***
در حدیث میخوانیم که علیعلیه السلام فرمود: «أنا التّجارة المربحة المنجیة من العذاب الالیم التّی دلّ اللّه علیها فی کتابه فقال «هل أدلّکم علی تجارةٍ...»»** تفسیر کنز الدقائق.*** من همان تجارت پرسودی هستم که باعث نجات از عذاب الیم است همان که خداوند در قرآن به آن اشاره کرده است.
پیام ها
1- مردم را با عنوان و لقب ایمانی آنها مخاطب قرار دهیم. «یا أیّها الّذین آمنوا»
2- باید ابتدا در مردم آمادگی ایجاد کنیم و یکی از راههای آن، طرح سؤال است. «هل أدلّکم»
3- تجارت، نیاز به راهنما دارد. «هل أدلّکم علی تجارة»
4- تجارت معنوی برای همه قابل درک نیست، فقط مؤمنان به خدا این معنا را درک میکنند. «یا أیّها الّذین آمنوا هل أدلّکم...»
5 - انسان فطرتاً به دنبال سود است، آن هم سودی ثابت و پایدار. «هل أدلّکم علی تجارة تنجیکم»
6- سود واقعی، نجات از قهر الهی است. «تجارة تنجیکم من عذاب الیم»
7- دفع خطر، مهمتر از جلب منفعت است. «تجارة تنجیکم من عذاب الیم»
8 - تجارت، تنها در امور دنیوی نیست. «تجارة... تؤمنون باللّه »
9- پیروی از پیامبران، تجارت پر سود است. «تجارةٍ... تؤمنون باللّه و رسوله»
10- ایمان، درجات مختلفی دارد. «یا أیّها الّذین آمنوا... تؤمنون»
11- در تبلیغ دین، از عناوین و موضوعات مورد توجّه مردم باید استفاده کرد. موضوع تجارت و کسب درآمد مورد نظر همه است، لذا ایمان به خدا، به عنوان یک تجارت پر سود مطرح میشود. «تجارةٍ... تؤمنون باللّه و رسوله»
12- ایمان، تنها باور قلبی نیست، تلاش و جهاد لازم دارد. «تؤمنون... تجاهدون»
13- ایمان به خدا همراه با ایمان به رسول است و جهاد با مال همراه با جهاد با جان. «تؤمنون... تجاهدون...»
14- ایمان و جهاد موسمی و فصلی و مقطعی کارساز نیست، تداوم لازم دارد. «تؤمنون... تجاهدون...» (فعل مضارع نشانه دوام و استمرار است.)
15- ایمان سطحی سرچشمهی کارهای مهم نمیشود، ایمان کامل لازم است.
«یا أیّها الّذین آمنوا... تؤمنون... تجاهدون»
16- ایمان بر عمل مقدّم است. «تؤمنون... تجاهدون»
17- حفظ دین، برتر از حفظ مال و جان است و باید برای حفظ دین، از مال و جان گذشت. «تجاهدون فی سبیل اللّه باموالکم و أنفسکم»
18- جهاد از هیچ فردی برداشته نمیشود، گاهی با مال، گاهی با جان و گاهی با مال و جان باید جهاد کرد. «تجاهدون... باموالکم و أنفسکم»
19- در دستورات، از کار سبکتر شروع کنیم تا به کارهای سنگینتر برسیم. (جهاد با مال قبل از جهاد با جان آمده است). «باموالکم و أنفسکم»
20- ارزش کارها به اخلاص است. «فی سبیل اللّه»
21- چه بسا تلخیها که به نفع ما باشد ولی ما ندانیم. «تجاهدون... خیر لکم»
22- انسان فطرتاً به دنبال خیر و سعادت است و خداوند وعده رسیدن به آن را داده است. «ذلکم خیر لکم»
23- بهشت را به بها دهند نه بهانه. «تؤمنون... تجاهدون... یدخلکم جنّات»
24- عمل کامل، پاداش کامل را در پی دارد. (در این آیات، مسئله ایمان به خدا و رسول و جهاد با مال و جان از یک سو و مغفرت همه گناهان و ورود در بهشت و فوز بزرگ از سوی دیگر مطرح شده است.) «یغفر لکم... جنّات... مساکن... ذلک الفوز العظیم»
25- دریافت الطاف الهی، به پاک بودن و پاک شدن نیاز دارد. (اوّل مغفرت، بعد بهشت و رستگاری بزرگ). «یغفر لکم... یدخلکم... ذلک الفوز العظیم»
26- انسان در میان عذاب الیم و فوز عظیم قرار دارد که با معاملهای با خدا، از عذاب رها میشود و به فوز میرسد.«تنجیکم من عذاب الیم... ذلک الفوز العظیم»