آیه
یَآ أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ لَا تَتَّخِذُواْ عَدُوِّی وَعَدُوَّکُمْ أَوْلِیَآءَ تُلْقُونَ إِلَیْهِم بِالْمَوَدَّةِ وَقَدْ کَفَرُواْ بِمَا جَآءَکُم مِّنَ الْحَقِّ یُخْرِجُونَ الرَّسُولَ وَإِیَّاکُمْ أَن تُؤْمِنُواْ بِاللَّهِ رَبِّکُمْ إِن کُنتُمْ خَرَجْتُمْ جِهَاداً فِی سَبِیلِی وَابْتِغَآءَ مَرْضَاتِی تُسِرُّونَ إِلَیْهِم بِالْمَوَدَّةِ وَأَنَاْ أَعْلَمُ بِمَآ أَخْفَیْتُمْ وَمَآأَعْلَنتُمْ وَمَن یَفْعَلْهُ مِنکُمْ فَقَدْ ضَلَّ سَوَآءَ السَّبِیلِ
ترجمه
ای کسانی که ایمان آوردهاید! دشمن من و دشمن خود را دوست نگیرید. شما با آنان طرح دوستی میافکنید، در حالی که آنان نسبت به حقّی که برای شما آمده است، کفر ورزیدهاند. (علاوه بر آن که) آنان شما و پیامبر را به خاطر ایمان به خدا که پروردگار شما است، (از مکّه) اخراج و آواره نمودهاند. اگر شما برای جهاد در راه من وطلب رضای من (از وطن) بیرون آمدهاید (با آنان دوستی نکنید). شما مخفیانه دوستی خود را به آنان میرسانید در حالی که من به آنچه مخفیانه و آنچه آشکارا انجام دهید آگاهترم و هر کس از شما چنین کند، قطعاً از راه راست گم گشته است.
نکته ها
کلمهی «عدّو» هم به یک نفر و هم به گروهی از افراد اطلاق میشود، ولی در اینجا مراد، گروه است؛ زیرا در مقابل آن، کلمهی «اولیاء» که جمع است، به کار رفته است.**تفسیر المیزان.***
مراد از اخراج پیامبرصلی الله علیه وآله و مسلمانان، بدرفتاری با آنان بود تا جایی که پیامبر و مسلمانان برای رهایی از بدرفتاری کفّار، خودشان از مکّه خارج شدند.**تفسیر المیزان.***
در تفاسیر میخوانیم: یکی از یاران پیامبرصلی الله علیه وآله، نامهای را به زنی داد تا برای مشرکان مکّه ببرد و آنان را از تصمیم پیامبرصلی الله علیه وآله مبنی بر فتح مکّه آگاه کند.
جبرئیل، موضوع را به رسول اکرم خبر داد و پیامبرصلی الله علیه وآله، حضرت علیعلیه السلام، و جمع دیگری را برای پس گرفتن نامه از آن زن، به سوی مکّه فرستاد و فرمود: «در فلان منطقه آن زن را خواهید یافت». گروه اعزامی حرکت کردند و در همان نقطهای که پیامبر فرموده بود، آن زن را یافتند و سراغ نامه را از او گرفتند. زن از وجود چنین نامهای اظهار بی اطلاعی کرد. بعضی از اصحاب، سخنان زن را باور کردند و خواستند به مدینه برگردند، امّا حضرت علیعلیه السلام فرمود: «نه جبرئیل به پیامبر دروغ گفته و نه آن حضرت به ما، بنابراین قطعاً نامهی مورد نظر در نزد این زن است». سپس شمشیر کشید که نامه را بگیرد. زن که مسئله را جدّی دید، نامه را از میان موهای سرش بیرون آورد و آن را تحویل داد.
نامه را نزد پیامبرصلی الله علیه وآله آوردند. حضرت، نویسندهی نامه - حاطب بن ابی بلتعه - را احضار و او را توبیخ کرد. حاطب گفت: من خائن نیستم ولی از آنجا که بستگانم در مکّه و در میان مشرکان به سر میبرند، خواستم دل مشرکان را به دست بیاورم تا بستگانم در آسایش به سر برند. پیامبرصلی الله علیه وآله او را بخشیدند و این آیات نازل شد.
جالب این که این زن از مکّه به مدینه آمد و از پیامبر اکرمصلی الله علیه وآله تقاضای کمک کرد. حضرت از او پرسید: آیا به اسلام ایمان آوردهای؟ گفت: نه. فرمود: آیا از مکّه هجرت کردهای تا به مهاجران ملحق شوی؟ گفت: نه. پرسید: پس چرا به مدینه آمدهای؟ گفت: برای دریافت کمک از شما. حضرت فرمود: پس جوانانی که در مکّه دور تو بودند، چه شدند؟ (اشاره به این که تو در مکّه خواننده بودی و مشتریان جوان داشتی)! گفت: بعد از شکست مردم مکّه در جنگ بدر، دیگر کسی به سراغم نیامد (کنایه از عمق تأثیر شکست در روحیهی مردم). حضرت دستور داد تا به او کمک کنند. (آری، دستور کمک به غریبه گرچه کافر باشد).** تفاسیر مجمعالبیان، روحالبیان، صافی، مراغی، المیزان و نمونه با اندکی تفاوت در نقل.***
از این ماجرا معلوم میشود که حفظ اسرار نظامی به قدری لازم است که حضرت علیعلیه السلام حامل نامه را به کشتن تهدید کرد و فرمود: «لاَردنَّ رأسک الی رسول اللّه صلی الله علیه وآله»**تفسیر المیزان.*** سرت را برای رسول خدا میفرستم!
دشمن شناسی
قرآن در آیات متعدّدی از برنامهها و توطئههای دشمن خبر میدهد و وظیفهی مسلمانان را به آنان گوشزد مینماید:
الف) افکار و آرزوهای دشمن:
«لتجدنّ اشدّ النّاس عداوةً للّذین آمنوا الیهود والّذین أشرکوا»**مائده، 82.*** قطعاً سختترین دشمنان اهل ایمان را یهودیان و مشرکان خواهی یافت.
«ما یودّ الّذین کفروا من أهل الکتاب و لا المشرکین أن ینزل علیکم من خیر من ربّکم»**بقره، 105.*** نه کفّار از اهل کتاب ونه مشرکان، هیچ کدام دوست ندارند که از طرف پروردگارتان به شما هیچ خیری برسد.
«ودّوا لو تدهن فیدهنون»**قلم، 9.*** آرزو دارند که شما نرمش نشان دهید تا با شما سازش کنند.
«ودّوا ما عنتم»**آل عمران، 118.*** آرزو دارند که شما در رنج قرار گیرید.
«ودّ الّذین کفروا لو تغفلون عن أسلحتکم و امتعتکم...»**نساء، 102.*** آرزو دارند که شما از اسلحه و سرمایه خود غافل شوید.
ب) توطئههای دشمن:
«انّهم یکیدون کیداً»**طارق، 15.*** مخالفان، هرگونه توطئهای را بر ضدّ شما به کار میبرند.
«یشترون الضّلالة و یریدون ان تضلّوا السّبیل»**نساء، 44.*** آنان گمراهی را میخرند و میخواهند شما نیز گمراه شوید.
ج) رفتار دشمن:
«انّ الکافرین کانوا لکم عدوّاً مبیناً»**نساء، 101.*** کافران دشمنان آشکار شمایند.
«یخادعون اللّه والّذین آمنوا»**بقره، 9.*** با خدا و مؤمنان خدعه میکنند.
«ان یثقفوکم یکونوا لکم اعداء»**ممتحنه، 2.*** اگر بر شما مسلّط شوند، دشمن شما میگردند.
«آمنوا بالّذی انزل علی الّذین آمنوا وجه النهار واکفروا آخره لعلّهم یرجعون»**آل عمران، 72.*** به آنچه که بر مؤمنان نازل شده صبحگاهان ایمان بیاورید و شامگاهان از ایمان برگردید (تا شاید مؤمنان نیز در حقانیّت دین مردّد شده و) برگردند.
د) وظیفهی مسلمانان در برابر دشمن:
«هم العدوّ فاحذرهم»**منافقون، 4.*** آنان دشمنند پس از آنان حذر کن.
«واعدّوا لهم ما استطعتم من قوّة...»**انفال، 60.*** آنچه توان دارید برای مقابله با دشمن آماده کنید.
«لا تتّخذوا بطانة من دونکم لایألونکم خبالاً»**آل عمران، 118.*** غیر خودیها را محرم اسرار نگیرید که رعایت نمیکنند.
پیام ها
1- جامعه ایمانی حق ندارد با دشمنان خدا، رابطه دوستانه و صمیمانه داشته باشد. «یا أیّها الّذین آمنوا لاتتخذوا عدوّی و عدوّکم أولیاء»
2- ایمان به خداوند با برقراری پیوند دوستی با دشمن خدا سازگار نیست.
«یا ایّها الّذین آمنوا لاتتّخذوا عدوّی... أولیاء»
3- دشمن خدا در حقیقت دشمن مؤمنان نیز هست. «عدوّی و عدوّکم»
4- گرچه کفّار دشمن ما هستند، ولی دلیل اصلی متارکهی ما با آنان، دشمنی آنها با خداست. کلمهی «عدوّی» قبل از «عدوّکم» آمده است.
5 - القای مودّت و ابراز دوستی با دشمنان، جرأت آنان را در برابر مؤمنان بیشتر میکند. «تلقون الیهم بالمودّة و قد کفروا بما جاءکم من الحقّ»
6- اوامر و نواهی خود را به طور مستدل بیان کنید. «لاتتخذوا... قد کفروا... یخرجون الرسول و ایّاکم»
7- در سیاست خارجی، برقراری رابطه و قطع روابط باید بر اساس ملاکهای دینی باشد. «لاتتخذوا عدوّی و عدوّکم أولیاء»
8 - دین از سیاست جدا نیست. (فرمان قطع رابطه با دشمنان یک دستور سیاسی است که در متن قرآن آمده است). «لاتتخذوا عدوّی و عدوّکم أولیاء»
9- کفّار تنها در عقیده مخالف شما نیستند، بلکه کمر به حذف شما بستهاند. «کفروا... یخرجون الرّسول و ایّاکم»
10- دشمنی کفّار با شما به خاطر ایمان شما به خداست. «أن تؤمنوا باللّه ربّکم»
11- برقراری رابطه با کفّار در صورتی جایز است که آنها به ارزشهای شما احترام بگذارند و در صدد توطئه نباشند. «لاتتخذوا... قد کفروا... یخرجون الرّسول»
12- اسلام خواهان عزّت مسلمانان است. (اظهار مودّت به گروهی که به مکتب شما کافرند و بر ضدّ شما توطئه میکنند، ذلّت است). «تلقون الیهم بالمودّة و قد کفروا بما جاءکم من الحق»
13- یک دل، دو دوستی بر نمیدارد. «ان کنتم جهاداً فی سبیلی وابتغاء مرضاتی تسرون الیهم بالمودّة»
14- جهاد باید خالصانه و برای خدا باشد. «جهاداً فی سبیلی وابتغاء مرضاتی»
15- خداوند از ارتباطات مخفیانه با کفّار آگاه است. «أنا أعلم بما أخفیتم»
16- توجّه به علم خداوند، سبب کاهش گناهان است. «أنا أعلم بما أخفیتم»
17- در تربیت، هم امر و هم نهی، «لاتتخذوا» هم استدلال، «عدوی و عدوکم» هم انگیزه. «یخرجون الرسول و ایّاکم» و هم تهدید. «و أنا أعلم بما أخفیتم»
18- چه بسیارند مؤمنانی که بد عاقبت میشوند. «الّذین آمنوا... ضلّ سواء السّبیل»
19- چه بسیارند افرادی که در آغاز رزمنده بودند، ولی در اثر رابطه با دشمنان، بد عاقبت شدند. «خرجتم جهاداً فی سبیلی و ابتغاء مرضاتی... ضلّ سواء السّبیل»
20- فکر تأمین منافع از طریق روابط سرّی با دشمنان دین، بیراهه رفتن و حرکتی بیفرجام است. «و من یفعله منکم فقد ضلّ سواء السّبیل»
توضیحات
سیمای سوره ممتحنه
این سوره در مدینه نازل شده و دارای سیزده آیه است. به خاطر آیه دهم که درباره امتحان زنان مهاجر است، آن را «ممتحنه» نام گذاردهاند.
محتوای این سوره دربارهی محبّت به خداوند متعال و نهی از دوستی با دشمنان اوست و به مسلمانان سفارش میکند که حضرت ابراهیمعلیه السلام را به عنوان الگوی خود قرار دهند و از او سرمشق بگیرند.
از میان یکصد و چهارده سورهی قرآن کریم، در آغاز نُه سوره به مسئله دشمنشناسی توجّه شده است؛ سورههای برائت، احزاب، محمّد، ممتحنه، منافقون، معارج، بیّنه، کافرون و مسد.
در قرآن، آیات دشمنشناسی بیش از آیات الاحکام است. یکصد و نود و یک مرتبه واژهی «ضَلَّ»، پانصد و بیست و یک مرتبه واژهی «کفر»، سی و هفت مرتبه واژهی «نفاق» و چهل و پنج مرتبه واژهی «صدّ» آمده است.