آیه
وَلَقَدْ جَآءَهُم مِّنَ الْأَنبَآءِ مَا فِیهِ مُزْدَجَرٌ
حِکْمَةٌ بَالِغَةٌ فَمَا تُغْنِ النُّذُرُ
فَتَوَلَّ عَنْهُمْ یَوْمَ یَدْعُ الدَّاعِ إِلَی شَیْءٍ نُّکُرٍ
ترجمه
و همانا از خبرهای مهم، آن چه مایه دست برداشتن (از کفر) است، برای آنان آمد.
(با این که آن اخبار،) حکمتی رسا بود، ولی بیمدهندگان (برای افراد لجوج)، سودی نداشتند.
پس، از آنان روی بگردان، (و منتظر باش) روزی را که آن دعوت کننده، (آنان را) به سوی چیزی ناخوش (و عذاب دوزخ) فرا خواند.
نکته ها
«مزدجر» از «زجر» به معنای طرد و منع است، یعنی خبرهایی از قیامت که میتواند مانع ارتکاب گناه گردد. «نُکُر» به معنای امری ناشناخته و ناخوشایند است.
پیام ها
1- مصلحان و مبلّغان، باید از تاریخ گذشتگان و حوادث مهم آگاه باشند. «جاءهم من الانباء»
2- آشنایی با تاریخ میتواند وسیلهی هوشیاری و بیداری و بازدارندهی انسان از گناه باشد. «من الانباء ما فیه مُزدَجر»
3- اخبار قیامت در قرآن، میتواند وسیله بازداشتن انسان از کفر و گناه باشد. «اقتربت الساعة... الانباء ما فیه مزدجر»
4- حوادث و داستانهای واقعی تاریخ، حکمتآموز است. «جاءهم من الانباء... حکمة بالغة» تأثیر نکردن تبلیغات دینی پیامبران در مردم، نشانهی بد بودن مبلّغ یا ضعیف بودن مطلب نیست.
5 - خداوند اتمام حجّت میکند، «حکمة بالغة» ولی مردم هشدارها را نادیده میگیرند. «فما تغن النذر»
6- اگر هوا و هوسها بر انسان حاکم باشد، نه تبلیغ مستقیم پیامبر مؤثر است و نه تبلیغ غیرمستقیم او. «اتّبعوا اهوائهم... جائهم من الانباء مافیه مزدجر... فماتغن النذر»
7- مربّی حکیم، هشدارهای خود را در لابلای داستانهای صحیح بیان میکند. «انباء، حکمة، النذر»
8 - پیامهای قرآن، معقول و قابل شناخت است، نه دور از حیطهی درک بشر. «حکمة بالغة»
9- دلسوزی و مسئولیّت، حدّ و حدودی دارد و گاهی اعراض لازم است. (بعد از نقل بیان حکمت و هشدارهای پیدرپی در هدایت و تربیت، باید اعراض کرد). «فتولّ عنهم» سعدی گوید:
زمین شوره سنبل بر نیارد
در آن تخم عمل ضایع مگردان
10- در قیامت، منادیانی هستند که مردم را به دوزخ فرامیخوانند. «یدع الداع»
11- صحنههای قیامت برای منحرفان و افرادی که پیامبر از آنان رویگردان شده، بسیار، ناخوشایند و غیرمنتظره است. «شیء نُکُر»