آیه
أَمْ خُلِقُواْ مِنْ غَیْرِ شَیْءٍ أَمْ هُمُ الْخَالِقُونَ
أَمْ خَلَقُواْ السَّمَوَاتِ وَالْأَرْضَ بَل لَّا یُوقِنُونَ
ترجمه
آیا از هیچ آفریده شدهاند یا خود آفریدگار خویشند؟!
آیا آسمانها وزمین را آفریدهاند! بلکه (حق این است که) یقین نمیجویند.
نکته ها
انسان نباید در برابر انواع تهمتها دست از ارشاد و استدلال خود بر دارد. با آنکه در آیات قبل تهمتهای گوناگونی به پیامبر عزیز اسلام زدند، ولی خداوند در این آیات با طرح چند سؤال وجدان خفته آنان را بیدار میکند.
قرآن، مهمترین مباحث فلسفی را در قالب سادهترین بیان مطرح میکند. در این آیهی شریفه دو فرض مطرح شده است: یکی آنکه انسان بدون علّت آفریده شده باشد، «خُلِقوا من غیر شیء» دوم آنکه انسان خودش خویشتن را آفریده باشد و هر دو فرض عقلاً محال است. زیرا انسان پدیده است و هر پدیدهای علّت میخواهد، علاوه بر آنکه انسانی که نبوده چگونه سبب بودن خود میشود؟!
مشرکان میدانستند که آفریدگار آسمانها و زمین، خداوند است و قرآن بارها این مطلب را بیان کرده است که اگر از مشرکان پرسیده شود که آفریدگار آسمانها و زمین کیست خواهند گفت: خدا. بنابراین پرسش اصلی این آیات آن است که چرا شما به آنچه از سوی آفریدگارتان برای هدایت شما فرستاده شده، ایمان نمیآورید و نافرمانی میکنید؟
پیام ها
1- شیوه طرح سؤال برای بیداری وجدان ذهن و فکر انسانها، از شیوههای قرآنی در مباحث خداشناسی است. «أم خُلقوا... أم هم الخالقون»
2- اگر انسان نبوده پس چگونه سبب هستی خود شده و اگر بوده چگونه دوباره خود را بوجود آورده است؟ «أم خلقوا من غیر شیء أم هم الخالقون»
3- آن گونه سؤال کنید که هر کس جواب منطقی شما را در وجدان خود احساس کند. «أم خلقوا السّموات والارض»
4- انسان نه آفریدگار خویش است نه آفریدگار غیر خویش. «أم هم الخالقون أم خلقوا السّموات...»
5 - لجاجت، انسان را به جایی میرساند که حتّی اگر در بنبست استدلال قرار گیرد، تسلیم نشده و به باور و یقین نمیرسد. «بل لایوقنون»