آیه
وَالنَّجْمِ إِذَا هَوَی
مَا ضَلَّ صَاحِبُکُمْ وَمَا غَوَی
وَمَا یَنطِقُ عَنِ الْهَوَی
إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْیٌ یُوحَی
ترجمه
سوگند به ستاره، چون فرو شود.
همانا یار و مصاحب شما (محمّدصلی الله علیه وآله)، نه گمراه شده و نه منحرف گشته است.
و نه از روی هوای نفس سخن میگوید.
سخن او جز وحی که به او نازل میشود، نیست.
نکته ها
«هَوی» به معنای تمایل به سقوط است و هوای نفس، همان خواستههایی است که انسان را به سقوط میکشاند. «ضلّ» به معنای انحراف از مسیر مستقیم است و «غَوی» به انحراف اعتقادی گفته میشود که از عقیده باطل برخاسته باشد.
«صاحب» به معنای دوست و یاور است. این واژه در قرآن، چندین بار در باره پیامبر اسلامصلی الله علیه وآله آمده است،**سبأ، 46 ؛ اعراف، 184 ؛ تکویر، 22.*** زیرا برخورد پیامبر با مردم، صمیمی، دلسوزانه و دوستانه بود.
آخرین کلمه در سوره قبل (طور)، «نجوم» بود و اولین کلمه در این سوره، «نجم» است.
مراد از «و النّجم اذا هَوی»، یا هنگام طلوع خورشید در هر صبح است که نور ستارگان بیفروغ میشود و یا هنگام برپایی قیامت است که ستارگان سقوط کرده و افول میکنند.
در مدار توحید، خداوند و پیامبرانش در مقام تأیید یکدیگرند. خداوند، پیامبر را از هر گونه انحراف منزّه میداند، «ما ضلّ صاحبکم و ما غوی» و پیامبر نیز خداوند را تنزیه مینماید.
خداوند در معرّفی قرآن فرمود: «ذلک الکتاب لاریب فیه»** بقره، 2.*** و در معرّفی پیامبر فرمود: «ما ینطق عن الهوی»، تا حجّت بر مردم تمام شده و جای هیچ گونه تردید باقی نماند.
قرآن، خطاب به منحرفان میفرماید: شما مدّت زیادی همنشین و مصاحب پیامبر بودید و خوب میدانید که او انحراف ندارد. «ما ضلّ صاحبکم و ما غوی»
امتیاز رهبران الهی از رهبران بشری در چند چیز است:
1. سابقهی انحراف فکری ندارند. «ما ضلّ»
2. سابقهی گناه و فسق در عمل ندارند. «ما غوی»
3. دلسوز و مردمی هستند. «صاحبکم»
4. مغلوب هوسهای خود و دیگران نیستند. «ما ینطق عن الهوی»
مرحوم صدوق در امالی، در مورد اینکه رضایت همه مردم کسب نمیشود و زبان مردم قابل کنترل نیست، میفرماید: بعضی از مردم حتّی به رسول اکرمصلی الله علیه وآله نسبت هوی و هوس میدادند و خداوند از حضرت دفاع کرد و فرمود: «و ما ینطق عن الهوی»** تفسیر کنزالدقائق.***
در حدیث میخوانیم که حمزه عموی از پیامبر اکرمصلی الله علیه وآله از آن حضرت پرسید: چرا تمام درهایی که به مسجد باز بود مسدود کردی جز درِ خانه علیعلیه السلام را؟ حضرت آیات اول سوره نجم را تلاوت فرمود: «ان هو الاّ وحیٌ یُوحی»، یعنی من بر اساس فرمان الهی چنین کردم.** تفسیر درالمنثور.***همچنین هنگامی که حضرت علیعلیه السلام در غدیرخم به امامت و وصایت تعیین شد، رسول خداصلی الله علیه وآله مورد انتقاد قرار گرفت، ولی حضرت این آیه را تلاوت فرمود: «ان هو الا وحی یوحی»**تفسیر نورالثقلین.***
در پاسخ کفار که میگفتند: «ان هذا الاّ اساطیر الاولین»**انعام، 25.***قرآن جز افسانههای پیشینیان نیست، خداوند با قاطعیّت میفرماید: «ان هو الاّ وحیٌ یوحی» سخنان او جز وحی نیست.
گرچه قرآن، کتاب شعر نیست و آیات آن، حکم بیتهای شعر را ندارد، امّا از نظم خاصی در کلمات و عبارات برخوردار و قرائت آن زیبا و موزون است. «هَوی - غَوی - الهَوی - یُوحی»
پیام ها
1- به مظاهر طبیعت چون نشانه خدا هستند، میتوان سوگند یاد کرد. «و النّجم»، «و الشّمس»، «و القمر»
2- حرکت ستارهها به سوی افول و انهدام است و در آینده متلاشی میشوند. «والنّجم اذا هوی»
3- در راه تبلیغ دین، تهمتها بسیار است، ولی خداوند دفاع میکند. «ما ضلّ صاحبکم و ما غوی»
4- انبیا، عمری در میان منحرفان بودند، ولی منحرف نشدند و این خود یک نشانه عظمت است. «ما ضلّ صاحبکم»
5 - کرات بزرگ آسمانها منهدم شدنی است، ولی پیامبر و سخنان او، همچنان استوار است. «والنّجم اذا هوی . ما ضلّ صاحبکم و ماغوی . و ما ینطق عن الهوی»
6- فرمان و سخن پیامبر، حجّت و لازم الاجراست. «و ما ینطق عن الهوی»
7- پیامبر اکرمصلی الله علیه وآله نه در گذشته انحراف داشته، «ما ضلّ» و نه در آینده انحرافی خواهد داشت. «و ما ینطق عن الهوی»
8 - هر چه مقام و مسئولیّت بالاتر باشد، تضمین بیشتری برای سلامتِ مسئول لازم است. «ما ضلّ - ما غوی - ما ینطق»
9- در مدیریّت، باید از افراد پاک، دفاع و دامن آنها از تهمت پاک گردد. «ما ضلّ صاحبکم...»
10- هم پیامبر بر حق است وهم سخن او. «ماضلّ صاحبکم... - اِن هو الاّ وحی یوحی»
11- سخن پیامبر، نه برخاسته از تمایلات شخصی و نه برخاسته از محیط اجتماعی است. «اِن هو الاّ وحی یوحی»
12- اختیار نزول وحی در محتوی، زمان، مکان و مقدار، با خداست. «یوحی»
13- هوی و هوس، با وحی سازگار نیست. «و ما ینطق عن الهوی اِن هو الاّ وحی یوحی»
توضیحات
سیمای سوره نجم
این سوره شصت و دو آیه دارد و در مکّه نازل شده و از سورههایی است که دارای سجده واجب میباشد.
نام سوره برگرفته از آیه اول است که خداوند به ستاره سوگند یاد میکند.
در این سوره به جایگاه وحی و شیوه نزول آن بر دل پیامبر اشاره شده و همچون سوره اسراء، معراج پیامبر به آسمانها مطرح شده است. بخش دیگری از سوره، به رسوم خرافی مشرکان در مورد بتها و پرستش فرشتگان پرداخته و آنها را محکوم کرده است.
امّا روح حاکم بر سوره، توجّه به قیامت و حالات نیکان و بدان است که معیار کیفر و پاداش الهی واقع میشود.