تربیت
Tarbiat.Org

گنجینه معارف‏ جلد 1
محمد رحمتی شهرضا

ارزش کار برای خدا

یکی از دوستان مرحوم شیخ رجبعلی خیاط (رحمه الله) از او نقل می‏کند که فرمود: در مسجد جمعه تهران، شب‏های می‏نشستم و حمد و سوره مردم را درست می‏کردم، شبی دو بچه باهم دعوا می‏کردند، یکی از آن‏ها که مغلوب شد برای این که کتک نخورد آمد پهلوی من نشست، من از فرصت استفاده کردم، حمد و سوره‏اش را پرسیدم، و این کار آن شب، همه وقت مرا گرفت. شب بعد درویشی نزدم آمد و گفت: من علم کیمیا، سیمیا، هیمیا و لیمیا دارم، و آمده‏ام به شما بدهم، مشروط به این که ثواب کار دیشب خود را به من بدهی!
به او پاسخ دادم: نه! اگر این‏ها به درد می‏خورد به من نمی‏دادی.(154)!
یکی از فرزندان شیخ رجبعلی خیاط نقل می‏کند که: با پدرم به کوه بی بی شهربانو(155) رفته بودیم، در بین راه اتفاقاً به شخصی از اهل ریاضت برخوردیم، وی ادعاهایی داشت، پدرم به او فرمود: حاصل ریاضت‏های تو بالاخره چیست؟ آن شخص با شنیدن این سخن، خم شد و از روی زمین قطعه سنگی را برداشت و آن را تبدیل به گلابی نمود و به پدرم تعارف کرد و گفت: بفرمایید میل کنید! پدرم فرمود: خب! این کار را برای من کردی، بگو ببینم برای خدا چه داری؟ و چه کرده‏ای؟! مرتاض با شنیدن این سخن به گریه افتاد.