تربیت
Tarbiat.Org

گنجینه معارف‏ جلد 1
محمد رحمتی شهرضا

آتش مال حرام!

شخصی در مجلسی مشغول سحر و جادو بود، فرزند شیخ رجبعلی خیاط که در آن مجلس حضور داشت نقل می‏کند که: من جلوی کار او را گرفتم، جادوگر هرچه کرد، نتوانست کاری انجام دهد، سرانجام متوجه شد که من مانع کار او هستم و با التماس از من خواست که: نان مرا نبر! سپس قالیچه‏ای گران بها به من هدیه داد. قالیچه را به خانه بردم، هنگامی که پدرم آن را دید فرمود: این قالیچه را چه کسی به تو داده است که از آن دود و آتش بیرون می‏آید؟! زود آن را به صاحبش برگردان!(1559).