ای عزیز! همت کن و پرده جهل و نادانی را پاره کن و از این ورطه هولناک، خود را نجات ده!(1414)
در فرهنگ قرآن و روایات، جهل به معنای بیخردی است، نه نادانی. لذا کلمه جهل در برابر عقل بکار میرود، نه در برابر علم.
جهل، خطری است که اولیای خدا، از آن به خدا پناه میبرند.
جهل و غرور، مرز و نهایت ندارد، تا آنجا که بشر ناتوان نیازمند میگوید: خداوند فقیر است و ما غنی هستیم ان الله فقیر و نحن أغنیاء
علمی که در برابر هوسها و غرائز پایدار نباشد، جهل است.
جهل و هواپرستی، از عوامل انحراف است.
عوامل انحراف چند چیز است: 1 - نبود رهبری یا غیبت او. 2 - جهل و ناآگاهی مردم. 3 - عالمان و هنرمندان منحرف و سوء استفاده از علم و هنر. 4 - زیبایی و زرق و برق ظاهری. 5 - سر و صدا و تبلیغات کاذب.
مخالفت مخالفان انبیا در طول تاریخ، اغلب بر اساس جهل بوده است.
جهل تنها بیسوادی نیست، انتخاب لذت آنی و چشمپوشی از رضای خدا، جهل محض است.
جهل و نادانی، زمینهساز پیدایش شرک است.
ندانستن و جهل خود را توجیه نکنید.
جهل، تنها به معنای ندانستن نیست، بلکه غلبه هوسها نوعی بیتوجهی است. انسان گناهنکار هر چند عالم باشد، جاهل است چون توجه ندارد و آتش دوزخ را برای خود میخرد.
فلسفه نزول کتابهای آسمانی و بعثت انبیا، نجات بشر از ظلمتهاست.
از ظلمت جهل به نور علم، از ظلمت کفر به نور ایمان، از ظلم تفرقه به نور وحدت و از ظلمت گناه به نور تقوا.
سؤال: چگونه بتها که مجسمههایی از سنگ و چوب هستند، انسان را گمراه میکنند؟
پاسخ: اولاً: بتها همیشه جماد نیستند، گاهی انسانها و طاغوتها نیز بت میشوند. ثانیاً: مسأله هنر و زیورآلاتی که همراه بتها بود جاذبه داشت. ثالثاً: گاهی جهل سبب میشود که سنگ و چوب نیز ارزش پیدا کند.
ریشه بسیاری انحرافها، جهل است و دشمن از جهل مردم برای انحراف آنها استفاده میکند.
در فرهنگ قرآن، علم و جهل معنایی گستردهتر از دانستن و ندانستن دارد. عالم کسی است که اندیشه و عمل او بر اساس حق و حقیقت باشد، گرچه قدرت خواندن و نوشتن هم نداشته باشد و جاهل کسی است که فکر و عمل او بر باطل باشد، گرچه همه علوم را نیز بداند.
جهل عذر نیست، پرسیدن و دانستن وظیفه است.
ریشه شرک مردم، جهل است.
جهل و ناآگاهی، بستر انحراف است.