ابن عباس میگوید: من در مسجد الحرام حضور امام حسن (علیه السلام) بودم و آن حضرت در مسجد اعتکاف داشت. روزی در حال طواف مردی از شیعیان به آن حضرت عرض کرد: ای پسر پیغمبر! من قرض دارم و فلان مقدار بدهکارم، اگر ممکن است قرضم را ادا بفرمایید.
حضرت فرمودند: به خدای این کعبه من صبح کردم و چیزی ندارم. آن مرد گفت: اگر ممکن است برای من وقت بگیرید، زیرا او مرا تهدید به حبس میکند. ابن عباس میگوید: امام (علیه السلام) طواف خود را قطع کرد و با آن مرد روانه شد که حاجت او را برآورد. من عرض کردم: ای پسر پیغمبر! مگر شما معتکف نیستید! حضرت فرمود: شنیدم از پدرم که میگفت شنیدم از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) که هر گاه کسی حاجت بنده با ایمان را بر آورد، مثل آن است که نود هزار سال خدا را عبادت کرده باشد، آن عبادتی که روزها در روزه و شبها در قیام باشد.(134)