مردی همواره ملازم در خانه عمر بن خطاب بود. به این منظور میآمد تا کمک مادی به او شود. عمر از دست او خسته شد. به او گفت: ای آقا! به در خانه خدا هجرت کردهای یا به در خانه عمر؟ برو قرآن بخوان و از تعلیمات قرآن بیاموز که تو را از آمدن به در خانه عمر بینیاز میسازد.
او رفت و ماهها نیامد، عمر به سراغ او رفت و پرسید: بگو بدانم چه چیزی باعث شد که از ما دور گشتی و بریدی؟ او در پاسخ گفت: قرآن خواندم. قرآن مرا از عمر و آل عمر، بینیاز ساخت. عمر گفت: کدام آیه را خواندی که چنین تصمیم گرفتی؟ او گفت: قرآن خواندم و به این آیه رسیدم که: و فی السماء رزقکم و ما توعدون؛(1712) و روزی شما در آسمان است و آنچه به شما وعده داده میشود! با خودم گفتم: رزق و روزی من در آسمان است ولی من آن را در زمین میجویم. براستی بد مردی هستم. عمر از این سخن، تحت تأثیر قرار گرفت و گفت: راست میگویی!(1713)