تربیت
Tarbiat.Org

گنجینه معارف‏ جلد 1
محمد رحمتی شهرضا

نکات‏

عصبیت یکی از اخلاق باطنه نفسانیه است که آثار آن مدافعه کردن و حمایت نمودن از خویشاوندان و مطلق متعلقان است. چه تعلق دینی و مذهبی و مسلکی باشد، یا تعلق وطنی و آب و خاکی یا غیر آن. مثل تعلق شغلی و استاد و شاگردی و اینها و این از اخلاق فاسده و ملکات رذیله‏ای است که منشأ بسیاری از مفاسد اخلاقی و اعمال می‏گردد و خود آن فی نفسه مذموم است، گر چه برای حق باشد یا در امر دینی باشد و منظور اظهار حق نباشد.(778)
لجاجت و عناد و تعصب جاهلانه، انسان را جماد گونه می‏کند.
خداوند در آیات قرآنی، نه صفت برای قلب کفار بیان کرده است:
الف: انکار. قلوبهم منکرة (نحل، 22).
ب: تعصب. فی قلوبهم الحمیة (فتح، 26).
ج: انحراف. صرف الله قلوبهم (توبه، 127).
د: قساوت. فویل للقاسیة قلوبهم (زمر، 22).
ه: موت. لا تسمع الموتی (روم، 52).
و: زنگار. بل ران علی قلوبهم (مطففین، 14).
ز: مرض. فی قلوبهم مرض (بقره 14).
ح: ضیق. یجعل ضدره ضیقاً (انعام، 125).
ط: طبع. طبع الله علیها بکفرهم (نساء، 155).
تعصب بی جا و انحصار طلبی بی‏دلیل، ممنوع است. تحقیر و نادیده گرفتن دیگران، نشانه استبداد و خودمحوری است.
اگر تعصب و خودخواهی باشد، علم هم نمی‏تواند هدایت کند. اهل کتاب قادر به تلاوت آن بودند ولی به خاطر داشتن روحیه انحصار طلبی تلاوت‏ها کارساز نبود.
در فضای آمیخته به تعصب، عالم و جاهل همانند هم فکر می‏کنند. مشرکان جاهل همان حرفی را می‏زدند که تلاوت کنندگان تورات و انجیل می‏گفتند.
گاهی تعصب به جایی می‏رسد که شخص حاضر می‏شود واقعیت‏های روشن تاریخی را تحریف و یا انکار کند.
لجاجت و تعصب، مانع تفکر، استدلال و حق بینی است. آنان نه تنها نسبت به اسلام تعصب می‏ورزند، در میان خودشان نیز عناد و لجاجت دارند.
انگیزه‏های کتمان حقیقت، زیاد است. از آن جمله می‏توان به غرور، تعصب نابجای دینی، حفظ موقعیت، ضعف نفس، عدم شهامت، تنگ نظری، سفارش بیگانگان، حفظ مقام و مال اشاره کرد.
هر کس اهل تعصب و تحجر باشد و تغییرات بجا را نپذیرد، تقوا ندارد.
تعصب و خود برتربینی، یکی از آفت‏های دینداری است.
اسلام تعصب نابجا ندارد و از علمای سایر ادیان که خدا ترس و با انصاف باشند، منصفانه تمجید می‏کند.
تعصب و تقلید بی‏جا، مانع شناخت حقیقت است و انسان را به عناد می‏کشد.
تعصب و تحجر به جایی می‏رسد که پیامبر معصومی چون ابراهیم که بیان و معجزه و علم دارد به خاطر مشتی سنگ و چوب و جماد محکوم به سوختن می‏شود.