بزرگترین دشمنی با اسلام، آن است که کسانی به نام اسلام، به نام دین خدا به نام محبت اهل بیت (علیهم السلام) خرافاتی را اشاعه بدهند که وقتی کسانی از این خرافات اطلاع پیدا میکنند، بگویند که اگر اسلام این است، ما این اسلام را نمیخواهیم. این ضربه بزرگی است... هر جا خرافات به میان بیاید، دین خالص بدنام خواهد شد.(1288)
راه و روش بندگی را باید از خدا آموخت وگرنه انسان گرفتار انواع خرافات و انحرافات میشود.
اگر مراکز حق، توسط گروهی با خرافات آلوده شد، نباید از آن دست کشید، بلکه باید با حضور در آن مراکز، آنجا را پاک سازی نموده و دست گروه منحرف را از آن کوتاه کرد.
انتقال تجربه و دانش ارزش است، ولی انتقال خرافات از نسل گذشته به نسل آینده، ضد ارزش میباشد.
دین را باید از خرافات و بدعتها پاک نمود.
ریشه احکام الهی مصالح واقعی است، اما خرافات، ریشه در جهل و بیعقلی دارد.
اگر اکثریت جامعه اهل تعقل باشند، خرافات رشد نمیکند.
مبارزه با خرافات، یکی از وظایف اصلی پیامبران است.
با خرافات، با شدیدترین وجه مقابله و برخورد کنیم.
خرافات و عقاید باطل، مایه تهدید خانواده هاست.
خرافات و اوهام در منطق استوار قرآن راه ندارد.
انا جعلنا فی أعناقهم أغلالا فهی الی الأذقان فهم مقمحون وجعلنا من بین أیدیهم سداً ومن خلفهم سداً فأغشیناهم فهم لا یبصرون.
سیمای افراد لجوج در این آیه بسیار دقیق و جالب ترسیم شده است: اولا: غافل هستند، فهم غافلون و در نتیجه ایمان نمیآورند. فهم لا یؤمنون ثانیا: خرافات آنان را گرفتار کرده است. فی أعناقهم أغلالا و همچون شتر چموش از پذیرفتن حق سر باز میزنند. فهم مقمحون از پیش و پس در محاصره هستند، سدا و بر چشمان آنان پردهای آویخته شده و نمیبینند.
شاید مراد از من بین أیدیهم سدا آرزوهای طولانی انسان برای آینده و مراد از من خلفهم سدا غفلت از خلافکاریهای گذشته باشد که آن آرزوها و غفلتها دو مانع بزرگ برای دیدن حق است.
دینداری باید از هوسها، خیالها و خرافات دور باشد.
تمام مکاتب بشری با خرافات و هوسها آلوده هستند و دین خالص، تنها از آن خداست.
ارزش دین به خالص بودن آن است وگرنه هوسها و خرافات آن را مسخ میکند.
در طول تاریخ بزرگترین آفت برای دین، اضافه شدن خرافات و سلیقهها و تحریفها بوده است.